شانه‌هایی که دنیا را بر دوش می‌برند شعری از کارلوس دروموند د آندراده

کارلوس دروموند د آندره شاعر و نویسنده برزیلی بود که از سوی برخی به عنوان بزرگترین شاعر برزیل در تمام دوران مورد توجه قرار گرفت. او به چیزی به یک سمبل فرهنگی ملی در برزیل تبدیل شده است، جایی که شعر بسیار مؤثر او “Canção Amiga” (“آهنگ دوستانه”) در لایحه ۵۰ cruzado novo به نمایش در آمده است.

می‌رسد روزگاری که دیگر نگویی: ای خدای من!
روزگار خلوص محض.
روزگاری که دیگر نگویی: عشق من.
چرا که عشق، بی‌ثمر شده است.
و چشم‌ها نمی‌گریند.
و دست‌ها تنها کاری پلید می‌کنند.
و دل پژمرده‌ست.

زن‌ها بیهوده بر در می‌کوبند، تو در را باز نمی‌کنی.
به انزوا در خویش نشسته‌ای و شعله‌ها فرو مرده‌اند.
ولی چشمان تو در تاریکی چو خورشید می‌سوزند.
کنار آمده‌ای با خویش و دیگر‌ نمی‌دانی چگونه تاب بیاری.
و از دوستانت هیچ نمی‌خواهی.

پیری چیست؟ پیری کدام ست؟
شانه‌هایت دنیا را بر دوش می‌کشند
دنیایی که بیش از دست کودکی وزن ندارد.
جنگ‌ها، قحطی‌ها و دعوای درون این ساختمان‌ها
تنها ثابت می‌کنند که زندگی ادامه دارد
و هنوز هیچ‌کس روی رهایی ندیده‌ست
تنها…

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.