و مثلا دردی نداری شعری از اِنِس کیشِویچ

اِنِس کیشِویچ نویسنده، شاعر، بازیگر تأتر و عضو انجمن نویسندگان کرواسی است. اشعار عمیق، عاشقانه و پویای اِنِس کیشِویچ او را به شاعر صلح، مدارا، نیایش و عشق تبدیل کرده است. اشعار کیشِویچ به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، اسلونیایی، ایتالیایی، ترکی، مجاری، فارسی و عربی ترجمه شده است.

و مثلاً دردی نداری
روز مثلاً آفتابیست.
تو مثلاً شادمانی
در گذری،
مثلاً نمی‌بینندت.

همه مثلاً خوشحال.
همه مثلاً آسوده.
همه مثلاً خشنود.
و تو هم مثلاً خوشحال.

زندگی ادامه دارد،
مثلاً در صلح.
پرنده‌‌ها مثلاً آزاد.
آینده مثلاً روشن،
بسان کف دست.

وجدان مثلاً پاک.
و برای خورشید هم همه‌چیز مثلاً روشن.
آه ای دل، آوازی بخوان، مثلاً.

همه مثلاً به فکر همه.
هر کسی دوست، مثلاً.
همه مثلاً به فکر تو
و به فکر جهان.

و روز مثلاً می‌‌گذرد.
و تو مثلاً می‌‌خندی!
و دردی نداری،
مثلاً.

اِنِس کیشِویچ
ترجمه از ابتهاج نوایی

منبع: اکولالیا

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.