مرور رده

ادبیات

غزل شماره ۳۰: زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست

زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست راه هزار چاره گر از چار سو ببست تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان بگشود نافه‌ای و در آرزو ببست شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو ابرو نمود و جلوه گری کرد و رو ببست ساقی به چند رنگ می اندر…
ادامه مطلب ...

دلهره؛ شعری از الهام احمدی

کنار دلهره هایم همیشه کم هستی منی که راه عبورم، تویی که بن بستی نشانه از تو ندارم هنوز مجهولی در انتظار جوابم بلند کن دستی من آفتاب ندیدم که سایه می بافم اسیر قطب جنوبم تو استوا هستی هزار قفل شکستم برای آمدنت تو پیشِ پایِ رسیدن…
ادامه مطلب ...

داستان کوتاه فلوسی نوشته وودی آلن

یکی از شگردهای لازم برای کارآگاه شدن این است که آدم همیشه ی خدا، شانه‌هایش را بالا بگیرد و قدری قوز کند. به همین علت بود که وقتی این موجود فلک‌زده‌ای موسوم به «ورد بابکوک» ترسان و لرزان به دفتر کار من آمد و کارت شناسایی‌اش را روی میز گذاشت،…
ادامه مطلب ...

خیابان پنجم؛ شعری از محمدعلی سپانلو

زیبا و مه آلود به رستوران آمد از دامن چتر بسته اش می ریخت هنوز سایه های باران یک طره خیس در کنار ابرویش انگار پرانتزی بدون جفت... بازوی مسافر را با پنجه ای از هوا گرفت لبخندزنان به گردش رگبار... افتادن واژه های نورانی در بستر شب…
ادامه مطلب ...

غزل شماره ۲۹: ما را ز خیال تو چه پروای شراب است

ما را ز خیال تو چه پروای شراب است خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است افسوس که شد دلبر و در دیده گریان تحریر خیال خط او نقش بر آب است بیدار شو ای دیده که…
ادامه مطلب ...

غزل شماره ۲۸: به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست

به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست که مونس دم صبحم دعای دولت توست سرشک من که ز طوفان نوح دست برد ز لوح سینه نیارست نقش مهر تو شست بکن معامله‌ای وین دل شکسته بخر که با شکستگی ارزد به صد هزار درست زبان مور به آصف دراز گشت و…
ادامه مطلب ...

غزل شماره ۲۷: در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست مست از می و میخواران از نرگس مستش مست در نعل سمند او شکل مه نو پیدا وز قد بلند او بالای صنوبر پست آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست شمع دل…
ادامه مطلب ...

غزل شماره ۲۶: زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست سر فرا گوش من آورد به آواز حزین گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست عاشقی را که چنین…
ادامه مطلب ...

شاعر چشم های تو، غزل عاشقانه ای از فرانک خلیلی

از تو که حرف می زنم شعر حساب می شود شعر برای گفتنت خوب مجاب می شود باز به لطف بودنت قلم به دست می شوم شاعر \\\"چشم های تو\\\" پس انتخاب می شود خیره شدن به چشم من عادت چشم های توست خیره که می شوی دلم خانه خراب می شود وحی که…
ادامه مطلب ...

غزل شماره ۲۵: شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست

شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست اساس توبه که در محکمی چو سنگ نمود ببین که جام زجاجی چه طرفه‌اش بشکست بیار باده که در بارگاه استغنا چه پاسبان و چه سلطان چه هوشیار و چه مست از این رباط دودر…
ادامه مطلب ...

غزل شماره ۲۴: مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست

مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست می بده تا دهمت آگهی از سر قضا که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست کمر کوه کم…
ادامه مطلب ...

۱۰ زنی که در نویسندگی توانستند دنیا را شگفت زده کنند

این ۱۰ زن که در نویسندگی توانستند دنیا را شگفت زده کنند عبارتند از: ۱- جی.کی رولینگ فروش: ۴۵۰ میلیون نسخه از دستاوردهای سری کتاب های هری پاتر فروش باور نکردنی فیلم هایی بود که براساس این داستان ساخته شد، به اضافه جوایز آکادمیک بی شماری…
ادامه مطلب ...