هجیکردن شعری از مارگارت اتوود
مارگارت اتوود شاعر، داستاننویس، منتقد ادبی، فعال سیاسی و فمینیست سرشناس کانادایی است که از سال ۱۹۶۱ تاکنون ۱۸ کتاب شعر، ۱۸ رمان، ۱۱ کتاب غیر داستانی، نه مجموعه داستان کوتاه، هشت کتاب کودک و دو رمان گرافیکی و همچنین تعدادی چاپهای کوچک چاپی و شعر و داستان از او منتشر شده است.
دخترکم کف اتاق بازی میکند
با حروف پلاستیکی
قرمز،
آبی،
زردِ سیر.
میآموزد چگونه هجیکردن را؛
هجیمیکند
چگونه جادوکردن را.
در شگفتم که چند زن
دختران خود را انکارکردند
در اتاقها حبسشان کردند،
پردهها را کشیدند
تا بتوانند کلمات را در رگرگشان تزریق کنند.
کودک شعر نیست،
شعر کودک نیست.
بیهیچ اما و اگری.
به قصه بازمیگردم،
قصهی زنی که در چنگ جنگ افتاد،
در حال زایمان،
با رانهای بسته شده به دست دشمن
تا نتواند فارغ شود.
زن اجدادیاش:
جادوگری مشتعل،
دهانش فروپوشانده با چرم
برای خفهکردن کلمات.
کلمه پشت کلمه
پشت کلمه قدرت است.
آنجا که زبان به لکنت میافتد
از استخوانهای داغ ،
آنجا که صخره دهان میگشاید
و تاریکی چون خون جاری میشود،
در نقطه ذوب سنگ خاره
وقتی استخوانها میدانند که پوکیده اند،
کلمه از هم میدرد، دو پاره میشود،
و حقیقت را می گوید.
تن به تمامی دهان میشود.
این یک استعاره است.
چگونه هجیمیکنی؟
خون را،
آسمان را،
و خورشید را؛
نخست،
نام خودت را،
نخستین نامیدنات را،
نام نخست خودت را،
نخستین کلامات را.
اشعار دیگری از این شاعر:
دستِ مرا می گیری شعری از مارگارت اتوود