هرگز تنها نخواهی ماند شعری از ویلیام استفورد

ویلیام استفورد شاعر و صلح طلب آمریکایی بود. وی مخالف جنگ بود و از مبارزه در جنگ جهانی دوم امتناع ورزید و به دلیل گسترش سلاح‌های هسته‌ای از آینده کره زمین می‌ترسید.

هرگز تنها نخواهی ماند
هنگام که خزان سر می رسد
آوای آن را می شنوی از اعماق.
هر آنچه به زردی گرائیده
تپه ها را اینسو و آنسو می کند
با هیایو
یا در سکوتی از پس آذرخش
پیش از آنکه نام هایش را
با ابری از عذرهای حیرت زده
برشمارد.
از بدوِ زادنت مقرر گشت:
هرگز تنها نخواهی ماند
باران ها خواهند گرفت

و آبراه ها
و رود آمازون
و سرسراهای طویل
خزه بر صخره
و سالیان
صداهایی چنان ژرف
که هرگز به خودت نشنیده ای.
سرت را بر می گردانی
سکوت در خود یک معنا داشت:
جهان سراپا فرو می ریزد
تو تنها نمانده ای.

ویلیام استفورد
ترجمه از فائزه پورپیغمبر

منبع: اکولالیا

شعر دیگری از ویلیام استفورد:
چه چیز او را دوست داشتنی یافتم؟ شعری از ویلیام استفورد

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.