بدری تندری، شاعر آزادیخواه عصر قاجار
بدری تندری (فانی)، زن شاعر و روشنفکر و مشروطه خواه دوران قاجار بود. بدر الملوک کاشفی فرزند حسینعلی کاشفی هستند اما پس از ازدواج با صمصام السلطان یا محمود تندری شاعر، نام خانوادگی خود را از کاشفی به تندری و نام خود را مخفف و به بدری تغییر دادند و به نام بدری تندری شناخته میشوند. او سال ۱۲۸۵ در تهران به دنیا آمد و پدرش شیخ حسنعلی کاشفی معلومات قدیمی تازی و فارسی داشت و در جنبش مشروطه بسیار فعال بود. مادرش مریم هم خواهر آیتالله بهبهانی بود و در ادبیات فارسی و عربی متبحر بود. ایشان در سن ۸۵ سالگی در تهران وفات یافته در بهشت زهرا مدفون شده اند.
به همین دلیل هم بدری در زمانی که کمتر زنی تحصیل میکرد و معمولاً سواد زنان در حد خواندن و نوشتن بود هم سواد یاد گرفت و هم آنقدر مطالعه کرد که معلوماتش در حد لیسانس زبان و ادبیات فرانسه و عربی بود؛ اتفاقی که بسیار مهم بود. شاید همین تحصیلات و کسب معلومات باعث شد در شعرهایی که میسرود از مشکلات و مسائل اجتماعی بگوید.
او سال ١٣٠٣ خورشیدی، همسر محمود تندری قمی ملقب به صمصام شد که صمصام هم سخنوری زبردست بود و با تخلص شیوا شعر میگفت و بخشی از دیوانش بهنام کتاب سیاه شامل داستانی منظوم و چند چامه بهنام یادگار مجلس بود که سال ١٣٠٧ شمسی در زندان تهران سروده و در شهر قم چاپ شده بود. در این شرایط بدری توانست به علاقهاش یعنی شاعری بپردازد. هرچند که او در کنار شعر، زن هنرمندی بود و در هنرهای دستی سررشته داشت و با نقاشی سیاه قلم آشنا بود. ضمن اینکه تار هم مینواخت.
بدری تندری از زنان شاعری است که به بیان مشکلات و مسایل اجتماعی از زبان شعر میپرداخت. این کاری است که اغلب زنان شاعر در دوره تسلط مردان بر سرنوشتشان میتوانستند برای حضور در اجتماع انجام دهند. با این حال این موضوع نیز تنها خاص زنان طبقه بالای اجتماع بوده است.
واقعیت آن است که زن ایرانی، به دلیل پیشینه تاریخی مردسالار و زیربنای فرهنگی جامعهاش، کمتر به عنوان هویتی مستقل و صاحب اندیشه، جدی گرفته شده است. در جریان این تاریخ، زن، مقام و ارزش چندانی نداشته و معمولاً حمایت بدون چشم داشت از او دریغ شده است. حتی در برخی موارد، نظیر زنان شاعر، ادبیات مردسالار، کوشیده است تا بسیاری از استعدادهای درخشان را به نفع خود مصادره کند و به نسبتی با خود برساند. مهجور ماندن و در اقلیت قرار گرفتن زنان شاعر را نیز باید به این زمینه تاریخی افزود، چنانکه در طول تاریخ ادبیات ایران، در برابر هشت هزار شاعر مرد، تنها نام چهارصد شاعر زن در کتابها آمده است. گرایش زن ایرانی به نثر نیز، به رغم پیشینه قصه گویی شفاهیاش، بسیار دیرتر از مردان به وقوع پیوسته است. افزون بر این، مرور شمار قابل توجهی از اشعار، امثله و قطعات منثور فارسی، از وجود فرهنگی زنستیز در ادبیاتی مردسالار حکایت میکند.
اما عصر مشروطه برای شعر زن ایرانی نیز مانند سایر موضوعات دیگر سر منشا تحولات اساسی بود. آزادیخواهی، نواندیشی، تجددطلبی و هویتخواهی زن ایرانی در این دوره نه تنها باعث تحولات مهمی در عرصه ادبیات و شعر ایران میشود که سرفصل تازهای در شعر زن ایرانی محسوب میشود. در این دوره و با بیرون آمدن زن از پشت پردهها مضمون شعر او نیز اجتماعیتر شده و از گرایش آنها به بیان صرف شوق به معشوق، غم هجران و شکوه از جور رقیب در شعر کمتر میشود.
بدری تندری از جمله این زنان است که بیش از دو هزار بیت شعر داشته و کتابی به نام «مقام زن در جهان» را منتشر کرده است.
او با تخلص فانی دو هزار بیت شعر دارد که بعضی از سرودههایش در مجله گلها و رنگارنگ منتشر شده بود. دیوان اشعار او هم چاپ شد. او برای سرودن شعر از سبک عراقی و رئالیسم پیروی میکرد. علاوه بر شاعری او با توجه به علاقهای که به بهبود شرایط زنان در جامعه داشت، کتابی بهنام مقام زن در جهان را نوشت چون علاوه بر سفر به تمام شهرهای ایران به کشورهایی چون سوریه، عراق، ترکیه، یونان، مصر، یوگسلاوی، ایتالیا، سوئیس، فرانسه، آلمان و اتریش هم سفر کرده بود. او اشعار اجتماعی بسیاری دارد که «صلح و جنگ» یکی از آنهاست. شعر زیر با عنوان هم شمع و هم پروانه از اوست و در کتاب نقش ایام به چاپ رسیده است:
دیگرم در سر هوای دلبر فتانه نیست
دل دگر مست جوانی و می و پیمانه نیست
همچو دیروز آن جوان خام مجنون نیستم
عاقل امروز یاران دیگر آن دیوانه نیست
تا ز خواب سهمگین بیدار گردیدم دگر
جان من اندر هوای آن بت جانانه نیست
بی سبب دادم حواس و هوش و نیرو را زکف
پند گیر ای دل که این گفتار ها افسانه نیست
سوختم چون شمع و پروانه ز تاب شعلهای
در جهان چون من کسی هم شمع و هم پروانه نیست
در رهت دام است و دانه بی خبر هشیار باش
در طریق زندگانی دام هست و دانه نیست
ای جوان ناز موده برحذر باش از فسون
هیچ کس در نوجوانی عاقل و فرزانه نیست
جستجو کن تا بیایی همسر فرزانهای
نعمتی بهتر ز نیکو همسر اندر خانه نیست
هر زن و شوی موافق طفل نیکو پرورند
گر نفاق افتد یقین آن خانه جز ویرانه نیست
خاک ره (فانی) براه همسر و اقوام گشت
یک تن از آن ناسپاسان در پی شکرانه نیست
رخنه در ملکی کند بیگانه از راه نفاق
ملتی گر متحد شد آلت بیگانه نیست
با سلام و تشکر. من مهشید بیات سرمدی نوه دختری بدری تندری متخلص به فانی هستم.
خواستم نکاتی را در مورد شرححال ایشان متذکر شومکه تصحیحکنید . ایشان بدر الملوک کاشفی فرزند حسینعلی کاشفی هستند اما پس از ازدواج با صمصام السلطان یا محمود تندری شاعر ، نام خانوادگی خود را از کاشفی به تندری و نام خود را مخفف وبه بدری تغییر دادند. و به نام بدری تندری شناخته میشوند.
خواهش دارم نام محمود تندری را که « تنوری» ذکر شده تصحیح کنید
.
این شاعر دو فرزند به نامهای پروین و پرویز داشتند که پروین مادر من میباشد.
ایشان کتاب شعری هم به نام نقش ایام دارد و شعر بالا هم در این کتاب هست و چاپ شده.
ایشان در سن ۸۵ سالگی در تهران وفات یافته در بهشت زهرا مدفون شده اند.
ایشان اشعار چاپ نشده ای دار ند
خواهشمندم اطلاعات بالا را در شرح حال ایشان تصحیح کنید.
با تشکر
مهشید بیات سرمدی. نوه دختر ی شاعر
https://photos.app.goo.gl/APWWTFeCRg2MNf6W8
لینک بالا تصویر مزار فانی در بهشت زهرا است . که در سی مهرماه ۱۳۷۹ وفات یافته است.
۱۳۷۹/۰۷/۳۰
سلام
ممنون بابت توضیحاتی که فرمودید
بررسی و اصلاح شد
با سلام از مدیریت سایت لطفا اسم دیوان اشعار بدری تندری را ذکر بفرمایید.
نقش ایام در سال ۱۳۵۹ به چاپ رسیده است
ناشر: کانون ادبی حائری
عکسی از جلد کتاب پیوست میباشد
مهشید بیات سرمدی
با تشکر
درود بر شما
بنده مهربان هستم از قم
سالیان سال هست که بدنبال دیوان اشعار جناب صمصام هستم.
البته جسته و گریخته اشعار ایشان را در دفاتر دوستان پیدا کرده و یادداشت نموده ام
از نوه ی عزیز تقاضا دارم کهpdfاشعار را بگذارند
تا علاقه مندان استفاده کنند
سپاس