علت افزایش عمل جراحی بینی در میان ایرانیان

چرا عمل جراحی بینی در میان ایرانیان تا این اندازه شیوع پیدا کرده است؟ این سؤالی است که امروزه در جامعه ما بسیار متداول است. البته بررسی چنین پدیده ای نیاز به محاسبه عوامل مختلف دارد زیرا برعکس آنچه ممکن است در ابتدا به نظر آید یک پدیده این چنینی تنها از یک علت برنیامده و علت های پنهان و آشکار گوناگون فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و غیره بر آن موثر است.

در این نوشتار درصدد هستیم که به طور مختصر به بررسی برخی از علل اجتماعی که شاید بیشتر از دیدها پنهان مانده است، بپردازیم:

اعمال جراحی بینی در ایران بیشتر جنبه زیبایی دارد، یعنی فرد به دلیل آنکه بینی خود را زیبا ندانسته اقدام به جراجی زیبایی می کند. پس اجازه دهید مقداری درباره زیبایی صحبت کنیم.

زیبایی برعکس آنچه در ابتدا به نظر می رسد مفهومی بسیار پیچیده است اما ما در این نوشتار قصد نداریم به بحث های فلسفی در باب زیبایی بپردازیم و بیشتر تأکید به جنبه های جامعه شناسی زیبایی داریم.

برعکس آنچه تصور می شود ادراک ما از زیبایی تا حد زیادی برآمده از شرایط پیرامونی محیط ما می باشد این شرایط می تواند فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و غیره باشد. به عبارتی فرد یا ملتی در یک شرایط خاص چیزهایی را زیبا می انگارند که ممکن است همان فرد یا ملت چند دهه بعد بر اثر شرایطی دیگر آن چیزها را نه تنها زیباندانسته بلکه زشت نیز انگارند.

یکی از این شرایط که بر درک ما از زیبایی موثر است غلبه تمدن و کشورها در آن برهه تاریخی است به عبارتی اینکه در آن برهه از تاریخ وضعیت تمدن ها نسبت به یکدیگر چگونه باشد، کدام مسلط و کدام وابسته کدام غالب و کدام مغلوب کدام توسعه یافته و کدام عقب مانده یا درحال توسعه تلقی شود، بر درک زیبایی ما موثر است. این تأثیر در انواع هنر از معماری و موسیقی و نقاشی تا حتی هنرهای دیگر و حتی با دیدی عمیق تر در علم و فلسفه نیز وارد می شود. در این نوشتار به دلیل اینکه موضوع درباره زیبایی صورت یا جسم انسان است مثال براساس آن می آید: برای نمونه در دورانی که تسلط فرهنگی و تمدنی در جهان بر ملل اسلامی بود زیبایی صورت آن طور که در ادبیات و تاریخ آمده بیشتر بر موی مشکی و خال سیاه و چشم و ابروی مشکی و ابروی کمان بود. شما اگر کل ادبیات ایران را در آن دوران بررسی کنید شاید به اندازه انگشتان یک دست هم جایی را پیدا نکنید که شاعری مثلا معشوقه خود را با چشمانی چون اقیانوس آبی و زلفانی چون آبشار طلایی توصیف کرده است به جای آن تا دلتان بخواهد توصیف یار با چشمان سیاه موهایی چون شب تار وجود دارد حتما در آن دوران نیز چشم روشن و موی طلایی پیدا می شده است. اما مثلا گاهی چشم روشن نه تنها زیبایی محسوب نمی شد، بلکه به عنوان یک عیب تلقی می شده است. یا مثلا در دورانی که مسئله تسلط ترکان مغول در ایران پیش می آید شما می بینید که لقب ترک برای معشوق استفاده می شود.

اما درحال حاضر به دلیل سیطره تمدنی غرب درعرصه های مختلف اقتصادی سیاسی وفرهنگی ادراک زیبایی در ما کشورهای درحال توسعه در سرتاسر دنیا تحت تاثیر آن قرارگرفته است. یعنی ما چهره ای را زیبا می دانیم که تا حد زیادی اروپایی است مثلا پوستی روشن، چشمهایی آبی، موهایی طلایی و… این پدیده در شرایطی تشدید می شود که به آن تحقیر چندین سده ای را نیز بیفزایی و خود باختگی که بر اثر سال ها و حتی درحال حاضر در کشورهای درحال توسعه وجود دارد. این خودباختگی در علم و در طبقه روشنفکران به یک شکل جلوه می کند مثلا با پیروی از متفکران و دانشمندان غربی و بت انگاری آنان و ترجمه آثار دست چندم یک انسان اروپایی و درعرصه هنر با زیبا انگاری نقاشی های بی سرو ته یک نقاش غربی و در زیبایی صورت با اعمال جراحی بینی برای رسیدن یا نزدیک شدن به شکل استاندارد غربی.

اما بحث درجهان امروز از این نیز پیچیده تر می شود کی؟ وقتی شما به نقش رسانه درتشخیص زیبایی درجامعه دقت کنید به عبارتی دیگر فعالیت های رسانه ای مثلا در سینما و ماهواره ها تعیین کننده مقیاس و استانداردهای زیبایی درشما می شود. یعنی اگر در دورانی آحاد تمدن غالب بر روی معیار های زیبایی موثر بودند درجهان رسانه زده تبلیغات و پرپاگاندا بر روی شخصیت ها یکی از عوامل بسیار موثر در زیباشناسی جسم در شما می باشند مثلا چهره بازیگرهای زن و مرد و شکل اندام آنها با توجه به مرکزیتی که آنان در فیلم ها،اینترنت و رسانه های گوناگون می یابند می شود الگوی زیبایی شما حال جای این سوال مطرح می شود که مثلا چند درصد آمریکایی ها و اروپایی ها چهره ای شبیه به فلان بازیگران مرد و زن دارند که من ایرانی بر اثر تبلیغات می خواهم با انواع اعمال جراحی و لوازم آرایش خودم را شبیه آنان کنم. اساس چهره بازیگران و خوانندگان مطرح با چه معیارهایی انتخاب می شود و آنها در رسانه ها چگونه حاضر می شوند و الگوی ما درکشورهای درحال توسعه می گردند.

پس تا اینجا با هم گفتیم که ما درکشورهای درحال توسعه به علت تسلط تمدن غرب و از خودباختگی و عدم اعتماد به نفس و همچنین تبلیغات رسانه ها معیارهای زیبایی بومی خود را از دست داده ایم و یک اقلیت از چهره های مطرح در هنرهای مختلف خصوصا بازیگران و خوانندگان را ملاک زیبایی آگاه یا ناخودآگاه خود قرار داده ایم و با توجه به دوری اسلوب صورت هایمان با آن چهره ها دست به اعمال جراحی مختلف و مصرف مواد آرایشی می کنیم. اما باز کار به اینجا ختم نمی شود یک نکته شاید جالب تر باشد این است که شما متوجه این موضوع شوید که بسیاری از چهره هایی که رسانه ها به عنوان معیار زیبایی معرفی می کنند چهره هایی هستند که با اعمال جراحی تغییراتی یافته اند. برای تصدیق این مطلب کافی است کلمات actor Plactic Surgery را در همین تصاویر گوگل جستجو نمایید. به عبارت دیگر چهره های معیار من و شما برای زیبایی خود تحت اعمال جراحی قرارگرفته اند پس چگونه توقع داریم که جوانی که از کشور و جغرافیای دیگری است برای رسیدن به آن معیار دست به عمل جراحی نزند و وقتی الگو و سمبل زیبایی اش از لوازم آرایشی استفاده می کند او استفاده نکند.

این بحث الگوسازی می تواند جنبه های اقتصادی هم داشته باشد به عبارتی شرکت های بزرگ تولیدکننده انواع لوازم پزشکی و آرایشی برای حفظ و افزایش سودخود الگوهایی را به من و تو در یک کشور در حال توسعه و حتی مردم کشور خودشان معرفی می کنند که تمایل مردم را به انجام اعمال جراحی و مصرف مواد آرایشی و… افزایش دهند و در نتیجه سود بیشتری را عاید خودشان کنند.

سیدمحمد عرب
منبع: روزنامه کیهان

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.