نکاتی درباره اثبات رابطه پدر و فرزندی

او هم قربانی شده. مثل خیلی زن‌های جوان و ساده دیگر که قربانی ظاهر و تیپ و قیافه مردان می‌شوند و بدون تحقیقات تن به ازدواج می‌دهند. خیلی وقت‌ها سخت است به دختران جوان توضیح داد که باورنکردنی را نباید باور کرد و شاهزاده‌های سفید سوار بر اسب الزاماً همان کسانی که نشان می‌دهند نیستند. وقتی می‌فهمند که زندگیشان تباه شده و در موقعیت‌های سخت گرفتار شده‌اند، در چنین موقعیت‌هایی انسان‌ها نمی‌دانند چه باید بکنند بخصوص اگر بفهمند ناخواسته افتاده‌اند بدترین جایی که می‌توانند باشند: وسط زندگی یک مرد زن و بچه دار. سعیده جوان است. بر ظاهرش اثری از زیبایی سابق می‌بینی. زمانی در شهر خودش برو بیایی داشته. زیبایی داشته که دل‌ها را می‌برده است اما حالا روی صورتش جای پای درد‌ها و اندوه است. پسری شش ساله دارد. در بیست و شش سالگی به اندازه چهل سال تجربه زندگی و فلاکت دارد، پیش من آمده چون تنها و بی‌پناه است و نمی‌داند چه کند و کجا برود.

جوان. موفق. موقر
«مهندس شهرام، آقا شهرام. آن زمان که با شهرام آشنا شدم، دختر هجده نوزده ساله‌ای بودم که به‌دنبال کار به هر دری می‌زدم. بالاخره برادر یکی از دوستانم مرا به شرکت شهرام معرفی کرد. شرکت که چه عرض کنم. در حقیقت شهرام توی شهر ما ویلاسازی می‌کرد. من را به‌عنوان منشی استخدام کرد. مرد جوان سی و پنج ساله بود که خیلی از دختر‌ها در آرزویش بودند. ماشین مدل بالا داشت بسیار خوشتیپ و برازنده بود. مؤدب و تحصیلکرده بود و همه مهندس صدایش می‌کردند. توی شهر ما مسافر بود. پنجشنبه به تهران برمی‌گشت و شنبه صبح دوباره بر می‌گشت شمال. در عجب بودیم چه طور چنین مرد برازنده‌ای تا به حال مجرد مانده است. می‌گفتند آقا شهرام دم به تله نمی‌دهد. خانم های زیادی توی زندگی‌اش هستند اما اهل ازدواج نیست. خلاصه دردسرتان ندهم خانم وکیل، مشخص است که چنین مردی در آن محیط کوچک وقتی به در خانه ساده روستایی ما آمد بی‌بر و برگرد حرفش را پذیرفتیم و خواستگاری اش را قبول کردیم. پدرم طفلی چقدر خوشحال بود و فکر می‌کرد چه بختی در خانه دخترش را زده است. نمی‌دانست اسیر دست چه شیطانی شده‌ایم. گفت خانواده‌اش ساکن خارج از کشور است و فقط مادر پیری دارد که هفته‌ای یک بار به خانه‌اش می‌رود. خلاصه اینکه بدون تحقیق با شهرام صیغه محرمیت خواندیم و عملاً شدم زن غیر رسمی شهرام. آن زمان شهرام توی شهرمان یک آپارتمان لوکس داشت که پاتوق روزهای عاشقانه ما بود… قرار بود برای شناخت بیشتر شش ماه صیغه بمانیم و بعد عقد کنیم. بشدت به او دلبسته شده بودم. بعد از گذشت پنج ماه شهرام گفت که پروژه‌ای را در تهران شروع کرده است و باید مدتی به تهران برود. در این هنگام کارهای عروسی را سر و سامان می‌دهد. حتی خانه پدرم آمد و با او تاریخ عروسی را معین کرد.»

مردان دروغگو
مثل پرونده سعیده موارد زیادی دیده بودم، مردانی که کاملاً برنامه‌ریزی شده و با حساب و کتاب به زنی نزدیک می‌شوند و قصد و نیت بدی هم دارند. با دروغ و دغل کارشان را پیش می‌برند اما به‌هیچ‌وجه عواقب کار را پیش‌بینی نمی‌کنند. این دسته از افراد واکنش‌شان با این گونه جریانات یکیست. انکار! «تاریخ عروسی گذشت و از شهرام خبری نشد. مرتب زنگ می‌زد و بهانه می‌آورد که مشکل ایجاد شده و کارها گره خورده و… تا اینکه یک بار تماس گرفت و آب پاکی را روی دستم ریخت. گفت برنامه‌اش برای زندگی عوض شده، برادرش از آلمان برایش دعوتنامه فرستاده و قرار است برای باقی عمر به آلمان برود. قطعاً با چنین شرایطی توانایی بردن من را با خودش ندارد. خیلی خونسرد گفت که مشکلی پیش نیامده و یک صیغه محرمیت بوده که آن هم مدتش تمام شده. باورم نمی‌شد که چنین حرف‌هایی بزند. چقدر داد و بیداد کردم. فریاد زدم که حیثیت من لکه دار شده و… ولی گفت که هرکاری کردیم با میل و رضای خودت بوده و خلاف شرع نبوده… بگذریم. بدبختی من زمانی کامل تر شد که متوجه تغییر حالت خودم شدم. بله مشغولیت اجازه نداده بود پی ببرم که از شهرام باردارم. نمی‌دانستم چه کنم ،جرأت نداشتم حقیقت را به خانواده‌ام بگویم. گفتم شهرام یکی از کارمندانش را دنبالم فرستاده تا بروم و خانه ببینم. بیچاره پدر و مادرم با کلی سلام و صلوات و چشم‌های اشک آلود راهیم کردند.»

شهرام واقعی
از طریق برادر دوستم توانستم بعد از کلی سختی کشیدن و غریبی بالاخره خانه و شرکت شهرام را در تهران پیدا کنم، تازه آن موقع بود که فهمیدم چه بلایی به سرم آمده. شهرام متأهل بود. دو دختر دو قلوی هشت ساله داشت و کاملاً خوشبخت بودند. سرتان را درد نیاورم خانم وکیل، بعد از کلی دعوا و مرافعه و جار و جنجال من یک زن باردار شهرستانی با جنین چهارماهه چاره‌ای جز ماندن با شهرام در تهران نداشتم. حالا که دیگر دستش رو شده بود وقیح‌تر شده بود و می‌گفت به هیچ وجه حاضر نیست عقدم کند. اول گفت هر طور شده بچه را بینداز اما بعد وقتی فهمید که از سن سقط جنین گذشته و بچه خیلی بزرگ شده ترسید و گفت اگر می‌خواهی نگهش دار، اما بدان که این بچه هیچ ربطی به من ندارد. فقط پولی را ماهانه به‌عنوان رفع عذاب وجدان برای گذراندن امور به ما می‌دهد. آن هم دورادور. حالا پسرم شش ساله است خانم وکیل و می‌خواهد به مدرسه برود. بچه شناسنامه ندارد. پدرش نسبت با او را انکار می‌کند. دستم به جایی بند نیست و واقعاً نمی‌دانم چه کار باید بکنم؟

پدر و فرزندی
ماجرای سعیده غم انگیز است و امثال سعیده هم در میان زنان جامعه کم نیستند. زنانی ساده که به‌دنبال زندگی بهتر و اعتماد به مردان به ظاهر موجه به دام می‌افتند و حاصل این ازدواج بچه‌هایی محروم و بی‌هویت است. اما نسب چیست؟ و اگر کسی نسب فرزندش را انکار کند چه باید کرد؟ نسب در لغت به معنای خویشاوندی و‌ نژاد است اما از نظر حقوقی عبارت است از رابطه خویشاوندی میان دو نفر که یکی از نسل دیگری باشد یا هر دو از نسل شخص دیگری باشند، مانند رابطه پدر و فرزند یا رابطه برادر و خواهر.تولد هر انسانی ناشی از پیوند زناشویی زن و مردی است که در اصطلاح حقوقی به آن نسب گفته می‌شود. مبنای نسب قانونی، ازدواج زن و شوهر است. نسب رابطه خونی و حقوقی است که پدر و مادر را به فرزندان آنها مربوط می‌کند و این گونه نسب به معنای رابطه پدر و فرزندی یا مادر و فرزندی است.
اما جالب است بدانید که علل ایجاد نسب در برخی موارد تفاوت دارد: نسب عموماً ناشی از رابطه ازدواج قانونی و مشروع زن و مرد است که به آن نسب مشروع می‌گویند و البته نسب ناشی از تلقیح مصنوعی هم هست که آن هم مشروع است وگاهی هم ناشی از رابطه شبهه ناک است. برای اینکه رابطه نسب و خویشاوندی میان دو نفر ثابت شود باید رابطه زوجیت (زناشویی) میان زن و مرد و نسب مادری و پدری به اثبات برسد.

موارد اختلاف نسب
دعوای نسب از آنچه فکر می‌کنیم اصولاً پیچیده‌تر است. افرادی که در پی اثبات نسب خود هستند دو دسته‌اند: آنهایی که در پی منسوب کردن خود به زنی هستند (اثبات نسب مادری) و کسانی که در پی منسوب کردن خود به مردی هستند(اثبات نسب پدری) که البته اثبات نسب مادری ساده‌تر از اثبات نسب پدری است، زیرا دوران بارداری و زایمان چیزی علنی است که براحتی قابل انکار نیست و طبق قانون ظرف ۱۵ روز پس از تولد نوزاد باید به دنیا آمدن او در یکی از حوزه‌های ثبت احوال اعلام و برای طرف شناسنامه گرفته شود. اما اثبات نسب پدری با توجه به آزادی مردان در امر ازدواج موقت و صیغه یا ازدواج دائم پنهانی (این گونه ازدواج‌ها خیلی از اوقات حتی ثبت هم نمی‌شوند.) که در خیلی از موارد با دشواری‌های فراوانی همراه است هرچند امروزه با پیشرفت علم و انجام آزمایش ها از جمله H-L-A اثبات نسب ساده‌تر شده است. اما به‌دلیل گرانی و در دسترس نبودن این آزمایش ها ، اثبات نسب پدری همچنان دشواری‌هایی به همراه دارد.

اثبات نسب پدر
اما برای امثال سعیده راه‌هایی برای اثبات نسب وجود دارد که مشخص شدن آن هم پزشکی است.
اقرار. اگر کسی اقرار کند که فلان کس فرزند من است و خود آن فرد هم تأیید کند؛ در ماده ۱۲۷۳ قانون مدنی آمده است: «اقرار به نسب در صورتی صحیح است که اولاً تحقق نسب برحسب عادت و قانون ممکن باشد، ثانیاً کسی که به نسب او اقرار شده تصدیق کند، مگر در مورد صغیری که اقرار به فرزندی او شده به شرط آنکه منازعی در بین نباشد»

اماره فراش. احتمالاً واژه اماره فراش برای شما واژه‌ای عجیب و غریب است. طبق قانون، طفل متولد شده در زمان زوجیت (زمانی که زن و مرد در عقد هم هستند) ملحق به شوهر است به شرط آنکه از تاریخ ازدواج تا زمان تولد کمتر از شش ماه و بیشتر از ۱۰ ماه نگذشته باشد در این صورت نسب پدری و مادری هر دو قانونی خواهد بود.

همچنین، هر طفلی که بعد از جدایی متولد شود متعلق به شوهر است مشروط بر اینکه مادر هنوز ازدواج نکرده باشد و از تاریخ جدایی تا روز تولد طفل بیشتر از ۱۰ ماه نگذشته باشد.

در صورت ازدواج مجدد زن هم، چنانچه بین زن و شوهری جدایی حاصل شود و زن ازدواج مجدد کند و پس از ازدواج مجدد او طفل متولد شود، اگر از تاریخ جدایی اول ۱۰ ماه نگذشته و ازدواج دوم به شش ماه رسیده باشد، طبق اماره قانونی طفل متعلق به شوهر دوم است مگر آنکه اماره قانون قطعی دیگری خلاف آن را ثابت کند در این صورت چنانچه امارات قانونی به نحوی باشد که الحاق طفل را به هر دو شوهر ممکن سازد، با استفاده از تشخیص پزشکی می‌توان الحاق طفل را به یکی از دو پدر امکان پذیر نمود. اما نکته بسیار مهم و حساس این است که اگرشوهر توان باروری نداشته باشد یا زن و شوهر مدت زیادی از هم جدا بوده و رابطه نداشته باشند در مورد طفلی که از زن متولد شود، برای اثبات نسب نمی‌توان به اماره فراش استناد کرد.

گام به‌گام با سعیده
سعیده برای اینکه بتواند علیه همسرش طرح دعوا کند باید ابتدا ارکان دعوا را خوب بشناسد و ادله و مدارکش را بچیند: در طرح دعاوی نسب معمولاً از دو نکته بسیار بهره می‌جویند؛ یکی از آنها نظر کارشناس در مورد تجزیه خون (DNA) و دومی‌ زندگی مدعی نسب با خانواده‌ای است که خود را منسوب به آن خانواده می‌داند که البته در مورد سعیده دومی‌ صادق نیست. سعیده برای اینکه بتواند به حقوق قانونی خودش و فرزندش برسد باید کارهای زیر را انجام دهد:

– اثبات انعقاد عقد نکاح صحیح: معمولاً این قضیه باتوجه به اجباری شدن ثبت نکاح به وسیله سند ازدواج احراز می‌شود. اما اگر نکاح را ثبت نکرده می‌تواند این قضیه را با اقرار یا شهادت شهود و سایر امارات اثبات کند. بنابراین سعیده باید کسی، او و شهرام را به عقد هم در آورده و باقی شهود را برای ادای شهادت و اثبات زوجیت او به دادگاه ببرد.
– انعقاد نطفه طفل ناشی از رابطه زناشویی زوجین
– دادن دادخواست و طرح دعوا بعد از جمع‌آوری ادله و مدارک در دادگاه خانواده
– بعد از صدور حکم دادگاه مبنی بر اثبات نسب طفل سعیده به شهرام و الزام شهرام به گرفتن شناسنامه برای طفل در صورت خودداری شهرام، سعیده می‌تواند رأساً به اداره ثبت احوال مراجعه کرده و برای طفل خود شناسنامه بگیرد.

بیشتر بخوانید:
آشنایی با اقدامات قانونی برای تغییر نام

آشنایی با قوانین فرزند خواندگی

منبع: مجله ایران بانو

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.