زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت چهارم)

در مطلب قبلی قسمت اول، قسمت دوم و قسمت سوم زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس، را خواندیم اکنون قسمت چهارم آن را ادامه می دهیم:

آرزوی سوار شدن بر دوچرخه «کلارا»
«…کمتر زنی است که پا از شهر خود بیرون نهاده باشد و اگر چنین زنانی یافت شوند استثنا به‌شمار می‌آیند. برخی از آنان به زیارت می‌روند و به احتمال، تعداد انگشت‌شماری از آنها به شهرهای دیگر نقل مکان می‌کنند، این امر در صورتی انجام می‌گیرد که کسب و کار شوهرانشان آنها را به شهرهای دیگر بکشاند و ملزم به اقامت کند. زنان دوست ندارند شهری را که می‌شناسند ترک گویند، چه بواسطه محدودیت‌های بی‌شماری که دارند، یافتن دوست در مکانی تازه کاری بس مشکل است و همواره از ترک مکانی که در آن سکنی داشته‌اند، افسوس می‌خورند و نادمند..». این جملات نظرات یک زن اروپایی است، درباره زنان مسلمان شهری در ایران در اواخر قاجار که با رفت و آمدهایی که به اندرونی خانه‌ها داشته است به این نظرات رسیده و آنها را در کتاب خود منتشر کرده است.

نگاهی متفاوت به زنان قاجار
از میان زنانی اروپایی که در روزگار قاجار به ایران سفر کرده و مشاهدات خود را منتشر کرده‌اند، خانم کلارا رایس بیشتر از دیگران نگاه جامعه‌شناختی به چگونگی زندگی زنان داشته است، چنانکه تمام مشاهدات خود را به‌همراه نظراتش در کتابی که سفرنامه نیست و روایتی است از آداب و رسوم زنان ایرانی، به صورتی مفصل آورده است.

ترسیمی از سیمای زن ایرانی
این زن در طی چهار بار سفر خود به ایران به صراحت از شغل و حرفه رسمی خود یاد نکرده است، اما به احتمال زیاد در بیمارستان مبلغان مسیحی کنار همسرش، خدماتی را به عهده داشته است. سفرهای کلارا در خلال سال‌های پیش و بعد از جنگ جهانی اول صورت گرفته است. در واقع کلارا هدف خود را از نگارش کتابش طرح سیمای زن ایرانی و محیط پیرامون وی، ترسیم وضعیت، شخصیت، قلمرو قدرت، شیوه‌های انجام امور و نمایاندن غم و شادی‌های زنان آن روزگار بر می‌شمرد.

سفرنامه‌ای جامعه‌شناختی
چنانکه از نوشته‌های این بانوی انگلیسی می‌توان فهمید، وی با دقت و نگاهی جامعه‌‌شناختی به زنانی که در زمان بودنش در ایران با آنها ارتباط داشته است نگریسته و جامعه آنان را به‌گونه‌ای در ذهن خود مورد تحلیل قرار داده است. در نتیجه مانند نوشته‌های دیگر مسافران اروپایی تنها به روایت آنچه مشاهده کرده نپرداخته و حتی با آوردن مثال‌هایی به روایت و تحلیل آنچه دیده و شنیده، پرداخته است.

محروم از هرگونه فعالیت اجتماعی
از جمله نظرات خانم کلارا درباره زن ایرانی -که با دوره باستان در ایران- مقایسه کرده‌ است را در این جملات می‌توان یافت: «…امروزه در باب مقام و موقعیت زن ایرانی چه مغایرتی به چشم می‌خورد. زن ایرانی برون خانه، پس روبند و درون خانه، پس پرده است. از هرگونه فعالیت اجتماعی عام یا خاص که مردان انجام می‌دهند، محروم گشته است. به‌ندرت به‌دنبال آموزش و تحصیل می‌رود و کم‌تر به وی اعتماد می‌شود و برای او ارزش و احترام قائلند. چگونه می‌توان از کشوری که زنان آن تا این اندازه عقب مانده (نگاه داشته ‌شده)‌اند انتظار پیشرفت داشت؟…».

تصویری از زنان بعد از مشروطه
با توجه به این مسأله لازم است در هنگام مطالعه کتاب کلارا رایس به این نکته‌ها و نظرات توجه شود تا مرز بین واقعیت و آنچه دیدگاه این بانوی اروپایی بوده تشخیص داده شود. اما در هنگام حال با در نظر گرفتن تمام این نکات، نوشته‌های خانم رایس بسیار خواندنی و جذاب است، چرا که وی چهره زنان روزگاری که احمد شاه قاجار علاقه‌ای به ادامه سلطنت نداشت و نهضت مشروطه رنگ جدیدی به جامعه ایران داده بود را به تصویر کشیده است.

چادری سیاه یا آبی سیر بر سر
کلارا در بخشی از کتابش با عنوان زنان مسلمان شهری درباره پوشش زنان این‌طور می‌نویسد: «… همه زنان و دختران محترم شهری، اعم از دارا و نادار، چادری سیاه یا آبی سیر بر سر می‌کنند که کاملاً آنها را می‌پوشاند. جنس چادر می‌تواند از ارزان‌ترین ساتن‌ها یا گرانقیمت‌ترین پارچه‌های ابریشم بافت یا ساتن باشد. روی آن روبند بلندی از قمیص سفید می‌پوشند که از بالای پیشانی تا زانو می‌رسد. این روبند شبکه‌ای دارد که به ظرافت تمام سوزن‌کاری شده و روی چشمان قرار می‌گیرد و با یک قزن قفلی پشت سر بسته می‌شود…».

شناختن از شیوه راه رفتن و قد و بالا
جالب است که خانم رایس درباره اینکه شوهران، زنان خود را چطور با آن پوشش کامل در کوچه و بازار می‌توانستند از میان دیگر زنان تشخیص دهند، توضیح می‌دهد:«… در این لباس(زن)کاملاً تغییر قیافه می‌دهد و شخص می‌تواند بیرون از خانه همسر خویش را بازشناسد. هر چند از پشت روبند به آسانی می‌تواند شوهرش را ببیند. مهم‌ترین راه‌هایی که شناختن زن را امکان‌پذیر می‌سازد شیوه راه رفتن، قد و بالا و زیور و زینتی است که روبند او را به پشت سر متصل می‌سازد…».

توصیفی فراگیر از زنان قاجار
البته باید در نظر داشته باشیم، از آنجایی که خانم رایس بیشتر روزهای خود را زمانی که در ایران بود در اصفهان گذرانده بود، در نتیجه بیشتر توصیف‌های وی از زنان به احتمال زیاد مربوط به این شهر است، با اینکه در نوشته‌های خود به‌گونه‌ای به این موضوعات پرداخته است که درباره تمام ویژگی‌های زنان ایران در آن زمان نوشته و به توصیف روش و چگونگی زندگی آنان پرداخته است.

زنان نشسته بر کوپه، شاد و سرخوش
به صورتی که در بخشی از نوشته‌های خود به چگونگی نشستن و حتی رفتار و کردار زنان زمانی که سوار ماشین دودی در تهران می‌شدند، اشاره می‌کند که در راه‌آهن شهری تهران کوپه‌هایی ویژه زنان وجود داشته است. کلارا زنانی را که در این کوپه‌ها می‌نشستند بسیار شاد و سرخوش توصیف می‌کند که رفتار دوستانه‌ای با یکدیگر داشته و هرگاه با زنی خارجی روبه‌رو می‌شدند با آن به علاقه و محبت برخورد می‌کردند.

کتک مفصل در ازای نداشتن روبند
خانم رایس در ادامه این بحث به یکی از اتفاقاتی که برای زنی بدون روبنده افتاده بود، اشاره می‌کند که جالب است: «…یک بار همسر یک مأمور ایرانی که چند سال در قسطنطنیه زندگی کرده بود، پس از بازگشت به ایران همانگونه که در اروپا رفت‌و‌آمد می‌کرد، بدون روبند از خانه خارج شد، مجتهد محل برای او پیغام فرستاد و او را از این رفتار برحذر داشت و هشدار داد که در صورت تکرار کتک مفصلی خواهد خورد…».

خواندن نماز فقط در چهار دیوار خانه
به‌گفته خانم رایس در آن زمان هرگز زنی را در حال چای نوشیدن در قهوه‌خانه‌ای که دسته دسته مردان در آنجا گرد آمده ندیده و نیافته است. اگر زنی به مسجد می‌رفته است باید پشت پرده بنشیند و اگر نماز بخواند باید در چهار دیوار خانه‌ای باشند و مانند مردان نمی‌توانند در خیابان یا بازار یا در پیاده‌رو به نماز بایستند. البته این نوع رفتارها که نزدیک به صد سال از آن گذشته است نیز هنور در روزگار ما رواج دارد و نه تنها عرف، بلکه قانون شده است.

شناخت طرز نگرش زنان در خانه‌
کلارا رایس ایرانیان را بسیار میهمان‌نواز و کنجکاو و البته خودستا و خودبین می‌داند و معتقد بوده است برای شناختن و یافتن طرز نگرش زن ایرانی باید به خانه‌اش بروی یا از وی دعوت کنی به دیدار شما بیاید. این زن انگلیسی در قسمت‌های بسیاری از کتاب خود از میهمانی‌ها و ملاقات‌هایی که با زنان سرشناس و حتی باسواد و تحصیلکرده داشته است می‌نویسد که بسیار جذاب و دارای اطلاعات ارزشمندی است.

دعوت کلارا رایس از شاهزاده خانم
وی در دیداری که با یکی از برادرزادگان احمد شاه داشته است، از نزدیک با یک زن شاهزاده و آداب و رسوم و رفتارهایش آشنا می‌شود و بعد از رفتن به خانه این شاهزاده، وی را به منزلش دعوت می‌کند و شرح آن را این‌طور می‌نویسد:«…تقریباً کمی پیش از موعد میهمانان وارد شدند. نه تنها خود شاهزاده خانم و چهار فرزندش که ۹ یا ۱۰ نفر از خدمه زن و خواجه‌سرا نیز همراهش بودند. همه به داخل خانه آمدند، شاهزاده خانم و فرزندانش صندلی‌های دور میز را انتخاب کردند و بقیه همراهان روی میز نشستند…».

پذیرایی با بستنی و کیک
خانم رایس برای پذیرایی در این میهمانی که کاملاً به شیوه‌ای انگلیسی برپا کرده بود، از خوراکی‌های غیر مرسوم ایرانی از جمله بستنی، کیک و… استفاده می‌کند:«… همگی نمونه‌هایی از انواع کیک‌ها و مرباها بر داشتند و مقدار کمی از آنها باقی ماند. روی میز علاوه بر چیزهای دیگر گرده (قرص) نانی انگلیسی قرار داشت، دیری نپایید که گرده نان ناپدید شد و بعداً هنگامی که به باغ رفتیم دیدیم یکی از شاهزاده‌های کوچولو آن را از جیب فراخش بیرون‌ آورد و به کمک برادرانش آن را کشیدند، قطعه قطعه کردند و خوردند…».

پایان میهمانی با تذکر خواجه‌سرا
در ادامه این میهمانی که تا تاریکی هوا طول می‌کشد، شاهزاده خانم به اتاق‌های خانه کلارا سرک کشیده و نسبت به وسایل پخت و پز آنجا ابراز علاقه و تعجب می‌کند و درباره اینکه هر کدام از آنها چه کاربردی دارد پرس‌و‌جو می‌کند. حضور شاهزاده خانم در خانه کلارا آنقدر طولانی می‌شود که خواجه‌سرا به وی تذکر رفتن به خانه را می‌دهد و با این تذکر این میهمانی برای یک زن ایرانی در خانه‌ای انگلیسی به پایان می‌رسد.

دو نفر نشسته و شماری زن در اطراف
در میان این خاطرات، خانم رایس به نکات قابل تأملی اشاره می‌کند:«…آنچه دید و بازدید زنی عالیجاه را ناخوشایند می‌سازد این است که هرگز او را تنها نمی‌یابید. مثلاً ممکن است که فقط شما دو نفر نشسته باشید، اما شماری از زنان اطراف ایستاده‌اند و به سخنانتان گوش می‌دهند و اغلب با شما همسخن می‌شوند. در سال‌های اخیر تعداد زیادی شاهزادگان جوان تحصیلکرده و خوش رفتار دیده‌ام. اما همواره نهانی خوردن آن قرص نان به خاطرم می‌آید. در میان کودکان ایرانی، چنین رفتارهایی کاملاً مرسوم است…».

ملاقات با شاهزاده خانم مضطرب
کلارا رایس در زمان بودنش در ایران میهمانی‌های زنانه زیادی را دعوت شده است که شرح هر کدام از آن ملاقات‌ها، بخشی از چگونگی زندگی زنان طبقات بالا، در آن روزگار را روشن می‌کند. در یکی از این میهمانی‌ها این بانوی انگلیسی به گفته خودش به میهمانی دعوت می‌شود که تا حدی حزن‌آور بوده است، چرا که بانوی خانه با حالتی مضطرب و نگران از وضعیت نابسامان مملکت دائم از خدمه سراغ شوهر را می‌گرفته است. شوهری که درگیر مسائل سیاسی آن روزها و اعتراضات مردم بوده است.

آمدن «ملا» و نشستن پشت پرده
صحبت‌های این شاهزاده خانم با کلارا درباره وضعیت زندگی‌اش بسیار قابل توجه است: «…به من اظهار داشت که جز خانه خویشاوندانش هرگز نمی‌تواند جای دیگری برود. حتی افزود که مسجد هم نمی‌تواند برود. گه‌گاه ملایی برای خواندن مطالب به خانه آنها می‌آمده و او مجبور بوده در آن هنگام پشت پرده‌ای نشسته گوش فرا دهد…». به گفته خانم رایس این شاهزاده زنی تحصیلکرده بوده که زندگی یکنواخت و بی‌رنگی داشته است.

همین قدر برای او کافی بود
یکی از مواردی که در زمان نوشتن از زندگی این شاهزاده، خانم رایس به آن اشاره می‌کند، علاقه این شاهزاده به دوچرخه سواری بوده است: «…. بیش از هر چیز به سوار شدن دوچرخه من در خانه علاقه‌مند بود. اگر مثل من لباس‌های پر چین و بلند و ریخت او را دیده بودید خطر عظیمی را که من در این کار می‌دیدم، حس می‌کردید. من دوچرخه را نگاه داشتم و اجازه دادم روی زین بنشیند و آن را امتحان کند و همین قدر برای او کافی بود…».

ادامه دارد…
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت پنجم)

زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت ششم)

زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت هفتم)

زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت هشتم)

زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت نهم)

زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت دهم)

زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت یازدهم)

زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت دوازدهم)

زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت سیزدهم)

زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت چهاردهم)

زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت پانزدهم)

زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت شانزدهم)

زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت هفدهم)

منبع: مجله ایران بانو

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

1 نظر
  1. مینا می‌گوید

    کارگردان بانوی عمارت این مطلب را باید بخواند تا بفهمد حجاب زنان قاجار چه بوده
    نه اینکه ایشون توی سریال نشون داده همه مثلا چارقد رو انداخته روی شانه هاشون و سروسینه را دادن بیرون
    این توهین به زن قاجار هست زن قاجار با حیا بود با غیرت بود
    متنفرم از این سریالهای پوچ و بی هویت

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.