زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت دوم)
در مطلب قبلی قسمت اول زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس، را خواندیم اکنون قسمت دوم آن را ادامه می دهیم:
روایت خانم انگلیسی از عروسی یک دختر زرتشتی
«…زنان پارسی تا این اواخر تحصیل نکرده و غافل بودند. اکنون تحصیل برای آنان مطلوب شمرده میشود. تعداد زیادی به مدرسه انگلیسی ویژه دختران پارسی یزد میروند و خود پارسیان نیز مدرسه دیگری باز کردهاند. بیشتر زنان پارسی به زبان «دری» که زبان گفتاری است سخن میگویند و به آسانی فارسی امروزی را نمیفهمند…ازدواج با خویشاوندان بسیار نزدیک مجاز نیست. تعدد زوجات نیز در میان آنان مرسوم نیست….» در این جملات منظور از زنان پارسی، زنان زرتشتی هستند که «کلارا رایس» به زمان احمد شاه قاجار از نزدیک با آنان در ایران آشنا شده و در کتاب خود به وصف حال و روز و شرایط زندگی آن زنان پرداخته است.
روایت سیاحان از زنان زرتشتی
زنان زرتشتی و هویت شخصی و اجتماعی آنان همیشه مورد توجه سیاحان اروپایی در تاریخ قاجار و حتی قبلتر در دوره صفویه بوده است، چنانکه در بخشهایی از سفرنامههای خود، این سیاحان به شرح حال این زنان پرداختهاند. پوشاک زنان زرتشتی و چگونگی برگزاری مراسم و جشنهای عروسی آنان از جمله مواردی است که سیاحان و جهانگردان اروپایی در نوشتههای خود از آن روایت کردهاند.
لباسی با ملاحتی خاص
از جمله این سفرنامهنویسان «پیترو دلا واله» جهانگرد ایتالیایی است که به زمان شاه عباس صفوی به ایران آمده و اینچنین درباره پوشاک زنان زرتشتی در آن روزگار نوشته است: «…لباس زنان(زرتشتی)…پیش از آنکه به لباس زنهای فعلی(زمان شاه عباس صفوی) شباهت داشته باشد، شبیه عربها و کلدانیها و همانند ردایی است…چیزی که به لباس زن های گبر(زرتشتی) لطف و ملاحت خاصی میبخشد، روسری آنان است که رنگی بین سبز و زرد دارد ولی بیشتر متمایل به زرد است….»
نمونه درستی از زنهای شرقی
درباره چگونگی پوشش زنان زرتشتی در زمان ناصرالدین شاه نیز «کلنل مک گرگر» از نظامیان انگلیسی در شرح سفر خود به ایالت خراسان نوشته است: «… لباس زنهای گبر(زرتشتی) نمونه درستی است از آنچه در کتابها درباره زنهای شرقی میخوانیم. آنها طرفدار رنگهای متنوع هستند. سرپوشی رنگارنگ به سر میگذارند. پیراهن آبی یا چهارخانه میپوشند و شلوار خالخال به پا میکنند. ولی در خانه حجاب ندارند….»
شرحی از یک عروسی پارسی
خانم «کلارا رایس» نیز از جمله این سفرنامهنویسان است که همراه همسر مبلغ مسیحی خود، در روزگار احمد شاه قاجار در جلفای اصفهان زندگی میکرد و در کتاب خود به شرح حال و وضعیت زنان پارسی و حتی نمونهای از برگزاری مراسم عروسی یک دختر زرتشتی از قول یکی از دوستانش با جذابیت و ریزبینی خاصی پرداخته است، چنانکه سعی کرده با تعریف این مراسم بخشی از فرهنگ مردم زرتشتی در ایران را برای خوانندهها تصویرسازی کند.
روایتی به نقل از خانم انگلیسی
کلارا در کتابش ابتدا درباره تاریخ دین زرتشت و چگونگی آداب و رسوم مردم آن اقلیت در ایران مینویسد و بعد از آن، آغاز به نوشتن درباره زنان پارسی یا همان زرتشتی که در آن سالها از نزدیک با آنها در ایران آشنا شده بود، میپردازد. و جالب اینجاست که خانم رایس در این بخش از نوشتههای خود از یک مراسم عروسی در یزد که به گفته خودش توسط خانمی انگلیسی برای وی نقل شده است، میپردازد.
عروس ۱۵ ساله از یزد
روایت این عروسی اینچنین در کتاب کلارا آمده است: «… در برخی از مراسم عروسی یک پارسی شرکت کردم. عروس یکی از دختر مدرسهها خانم ب… دختر ۱۵ ساله و بسیار زیبا بود. میهمانان ساعت یک آمده بودند و بعد از ظهر به صحبت، دف زدن و چای و شیرینی خوردن سپری گشته بود تا آنکه در ساعت پنج بعد از ظهر نزدیکان و بعضی از صمیمیترین دوستان داماد با چهار خنچه وارد شدند….»
خنچههایی با شاخهای «مورد» و یک انار
آن خانم انگلیسی که نامی از آن برده نشده است در ادامه این تعریفها از محتوای خنچهها گفته که هر کدام پر از انواع میوه و شیرینی و کله قند و لباس عروس و داماد بوده است. بعد از آوردن خنچهها و پذیرایی از میهمانان، عروس را آرایش کرده و لباس عروسی را که خود شرحی جذاب است به تن کرده و به مجلس میآورند. در این هنگام تمام دوستان به نوبت به عروس تبریک گفته و شاخه کوچکی از گیاه «مورد» سبز و یک انار به نشانه زندگی و باروری و داشتن فرزند به وی میدهند.
صدا درآمدن کوبه در
خانم رایس در ادامه به نقل از همان خانم مینویسد: «…آنگاه دایره زدن آغاز شد. تا ساعت ۸ و نیم شب همه به صدای بلند میخندیدند…تا آنکه کوبه در بشدت به صدا درآمد و بهدنبال برقراری سکوت همه با داد و فریاد بهدنبال چادر میگشتند. زیرا نزدیکان فرد و دوستان داماد آمده بودند، از عروس بپرسند حاضر به ازدواج با داماد هست یا خیر….» روایت از این عروسی که مربوط به آداب و فرهنگ زرتشتیان و به زمان اواخر قاجار برمیگردد بسیار با اهمیت و قابل تأمل است.
آیا حاضر به ازدواج با مهربان هستید؟
گرفتن بله از این عروس ۱۵ ساله پارسی اینچنین پیش میآید: «… شال ابریشمی سبز را بر سر عروس انداختند… مردان به سوی او پیش آمدند و نزدیکترین آنان به داماد با صدایی رسا پرسید: دوشیزه گوهر، فرزند شیرین و خداپرست، آیا حاضر به ازدواج با مهربان هستید؟ عروس پاسخی نداد. سؤالکننده رو به دوستانش کرد و گفت: جواب نداد، که بلافاصله هلهله و فریاد برخاست تا به اصطلاح او را بیدار کنند. ۱۱ مرتبه این کار تکرار شد و هر بار بلندتر از دفعه پیش، تا آنکه عروس بله گفت و این پاسخ نشانهای بود برای فریادهای شادی و با شتاب به سوی داماد رفتن و به او خوش خبری دادن….»
حرکت به سمت خانه داماد
کلارا در ادامه تعریف از این عروسی بنا به گفته همان خانم انگلیسی، به حضور پدر عروس با بقچهای از هدایای عروس به داماد اشاره میکند که در پی آن دوباره میهمانان مشغول شادی و کف زدن و نواختن دف میشوند تا زمان بردن عروس به خانه شوهر، که در این هنگام پشت سر جهیزیه عروس و چراغها و دفها، حرکت دسته جمعی به سوی خانه داماد آغاز میشود و هرچند لحظه یکبار عروس میایستد و میگوید: اگر پا اندازم را نهی، پیشتر نخواهم رفت!
اگر پا اندازم را نهی، پیشتر نخواهم رفت
بنا بر نوشته خانم رایس، رسم پا انداز را عروس در مسیر رفتن به خانه شوهر انجام میداده است و در هر بار پس از بحث زیاد بین این دو زوج، داماد به وی پولی میدهد که البته این پول صرف خرید وسایل پخت و پز مورد نیاز خانه میشده است. در خانه داماد هم موبدی با آتشدانی مملو از آتش چوب مقدس در انتظار بود که همه میهمانان سه بار گرد وی میچرخیدند و آنگاه داماد، عروس را به اتاق کناری هدایت میکرد و همه زنان که همراه بودند گرداگرد اتاق میایستادند. داماد و عروس هم روی تشکی که ملحفه بسیار زیبایی داشت مینشستند.
درآوردن جوراب از پاهای عروس و داماد
این مراسم تا جایی ادامه داشت که خواهر داماد و خواهر عروس حجاب را از چهره وی برمیدارند و بعد جورابهای پای راست عروس و داماد را درآورده و پاهایشان را در کنار یکدیگر قرار میدهند: «…مقداری آب آورده شده و داماد نخست به ترتیب پای خود و پای عروس، دست راست خود و عروس و سرانجام صورت خود و عروس را شست. لیوان شربتی آوردند که داماد جرعهای از آن را نوشید و بقیه را عروس سرکشید….»
بستن عقد زناشویی در خانه داماد
بعد از انجام این مراسم داماد دستمال ابریشمی سیاه بزرگی با حاشیههای رنگی را بیرون آورده و صورت و دست و پای خودشان را خشک کرده، در اینجا تمام میهمانان به عروس و داماد میگویند: چشمتان روشن، امیدواریم ۱۲۰ سال زنده باشید و بعد از آن، زوج را ترک میکنند تا زندگی خود را شروع کنند. تنها مراسم مذهبی نیز در خانه داماد انجام میشد. جایی که نزدیکترین مرد به عروس وکیل اوست و در حالی که پسران همراه موبد زنگهای نقرهای کوچکی به صدا در میآوردند و موبد(روحانی دین زرتشت) به آرامی دعا و ثنا میخواند، عقد زناشویی آنها بسته میشد.
ازدواج زرتشتیها در روزگار صفویه
بد نیست بدانیم از جمله دیگر سیاحانی که به زمان صفویه و قبل از ظهور قاجار به ایران سفر کرده و در سفرنامه خود اشاراتی به آداب و مراسم ازدواج زرتشتیان در ایران کرده است، «ژان تاورنیه» جهانگرد و بازرگان معروف فرانسوی است. این سیاح درمجموع ۹ بار به ایران آمده و بخش عمدهای از سفرنامه وی به روایت دیدارش از اصفهان در فاصله زمانی حکومت «شاه صفی» تا «شاه سلیمان» اختصاص داشته است. مترجم در مقدمهای که بر کتاب سفرنامه وی نوشته، میآورد: «تاورنیه در بیان آنچه دیده و نوشته دقت کافی داشته است. مسائل مختلف مربوط به راهها و روستاها و شهرهای متعدد را بخوبی و درستی توضیح میدهد. در سفرهایش با اشخاص سرشناس متعددی روبه رو میشود و اطلاعاتی درباره آنها به دست میدهد که از لحاظ تاریخی بسیار ارزشمند است.»
بازرگانان معروف روزگار قاجار
زرتشتىها در دوره صفویه به طور مشخص بهعنوان یک اقلیت قابل توجه در چندین شهر زندگی کرده و همیشه مجبور بودند بهعنوان یک گروه اقلیت، از دستورات و فرامین دولت و کارگزاران دولت صفوى اطاعت محض کنند. آنها توانستند با وجود تمام ناملایمتهاى زندگى اجتماعى، جامعه خود را حفظ و حتى ارتقا بخشند به گونهاى که در وخیمترین شرایط اجتماعى ایران در اواخر دوره صفویه و روزگار بعد از آن، باقى مانده و حتی در دوره قاجاریه بهعنوان بازرگان و اقتصاددان از شهرت بسیار برخوردار شده و در نتیجه صاحب چند کاروانسرا در تهران، اصفهان و شیراز و…شدند.
اجازه دادن برای گرفتن ۵ زن
ژان تاورنیه در زمان حضورش در ایران از نزدیک با این اقلیت آشنا شده و در سفرنامه خود به روایتی از چگونگی زندگی زنان و آداب و رسوم ازدواج در میان آنان در آن دوران پرداخته است: «…مذهب گبرها (زرتشتیان) گرفتن پنج زن را به آنها اجازه میدهد، به شرط اینکه بتوانند از آنها نگهداری نمایند. اما مجاز نیستند که هیچ یک را طلاق بدهند…». تاورنیه در ادامه این بحث درباره اینکه مراسم ازدواج چگونه برگزار میشده است نیز نوشته است.
نگهداری از زن بدون اولاد
این سیاح و بازرگان فرانسوی درباره اینکه تا چه زمان آن زن عقدی در اولویت است، اشاره میکند:«… اما اگر تا هفت سال آن زن اولادی نیاورد، شوهر میتواند زن دیگری بگیرد، بدون اینکه زن اولی را طلاق دهد. ولی باید او را هم به اندازه قوه و بضاعت خود نگهداری کند….» در کنار این توصیفات از شرح عروسی در فرهنگ زرتشتیها، تعدادی از همین سیاحان همانطور که از آن روایت شده به توصیف پوشش زنان گبر یا همان زرتشتیها پرداختهاند.
توصیفی کامل از لباس زنان زرتشتی
در واقع آنچه موجب توصیف کامل اجزاى لباس زنان زرتشتى در سفرنامه هاى اروپاییان نسبت به دیگر زنان آن روزگار در ایران شده است، آزادى نسبتاً مشهودى بود که این زنان در محلات خود داشتند. این آزادى و تعامل آنها با دیگران موجب شد تا توصیف نوع پوشش زنان زرتشتى آن دوره از دقت بالایى برخوردار باشد. دقیقترین و کاملترین تصاویرى که این اروپاییان از نوع پوشش ایرانىها ـ زن و مرد، اقلیت و اکثریت ـ ارائه مىدهند، متعلق به همین زنان زرتشتى است. این تصاویر بخوبى گویاى ترکیب و اجزا و شکل پوشش زنان زرتشتى آن دوره است.
لباسهای ابریشمی بافته یزد
کلارا رایس نیز در نوشتههای خود درباره چگونگی پوشش زنان زرتشتی در اواخر سلسله قاجار اینچنین اشاره کرده است: «… زنان شلوارهای گشاد به پا میکنند که تا قوزک پایشان میرسد. روی آنها کتهای گشاد میپوشند. دستمالهای رنگی به سر میبندند و چادری هم به سر میکنند. معمولاً دامن و شلوار آنان با یراقهای بسیار پهنی از رنگهای روشن تزئین میشود. بیشتر لباسهای آنان ابریشمی است و در یزد بافته میشود….»
ادامه دارد…
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت سوم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت چهارم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت پنجم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت ششم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت هفتم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت هشتم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت نهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت دهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت یازدهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت دوازدهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت سیزدهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت چهاردهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت پانزدهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت شانزدهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت هفدهم)
منبع: مجله ایران بانو