زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت سیزدهم)

در مطلب قبلی قسمت اول، قسمت دوم، قسمت سوم، قسمت چهارم، قسمت پنجم، قسمت ششم، قسمت هفتم، قسمت هشتم، قسمت نهم، قسمت دهم، قسمت یازدهم و قسمت دوازدهم زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس، را خواندیم اکنون قسمت سیزدهم آن را ادامه می‌دهیم:

تفریح زنان: از رفتن به گورستان تا گردش به صرف کوفته سماق
«….از فصل‌های مربوط به زنان ایرانی، خانه و لباس آنان چنین برمی‌آید که آنها چندان کار زیادی ندارند. به استثنای تهیدستان، زن ایرانی هرگز نمی‌تواند از زیادی کار شکوه و شکایت کند. به نظر من کم کار داشتن بسیار سخت‌تر از زیاد کار داشتن است. این مسأله بخصوص در باب زنان مورد نظر ما مصداق دارد. آنها از اوقات فراغت خود برای مطالعه یا انجام کارهای هنری، امور خیریه، یا فعالیت‌های رفاهی همگانی سود نمی‌جویند. این امر بدان معناست که زندگی آنها جدا از امور خانه‌داری و بچه‌داری و برآوردن نیازهای شخصی یک زندگی کاملاً خالی است…». همان‌طور که از این چند جمله می‌توان فهمید «کلارا کولیور رایس» چگونگی گذراندن وقت بین زنان ایرانی را با دیگر زنان اروپایی که کاملاً متفاوت زندگی‌ می‌کرده‌اند، مقایسه کرده است.

توجه به زندگی زنان در ایران
چگونگی گذراندن وقت، سرگرمی‌ها و تفریحات زنان ایرانی با توجه به محدودیت‌هایی که داشته‌اند، در کنار دیگر ابعاد زندگی آنان همیشه مورد توجه جهانگردان و سفرنامه‌نویسان اروپایی بوده است، تا جایی که در لابه لای نوشته‌ها و سفرنامه‌های برجای مانده از اروپائیانی که به دلایل مختلف به ایران سفر کرده‌اند می‌توان به این نکته دست یافت که آن مسافران فرنگی به دقت زندگی زنان ایرانی را مورد بررسی قرار داده و از آن بسیار نوشته‌اند.

موجودات بیکار و بی‌عار
با توجه به این مسأله در سفرنامه‌های مربوط به دوره صفویه نیز کنار پرداختن به تمام ابعاد زندگی زنان حرمسرا درباره سرگرمی‌ها و مشغولیات آنان نیز بخش‌هایی آمده است. «انگلبرت کمپفر» جهانگرد آلمانی در بخشی از سفرنامه خود نوشته است: «…اگر تصور کنیم که این زنان موجودات بیکار و بی‌عاری هستند که فقط در حرمسرا می‌خورند و می‌خوابند، به خطا رفته‌ایم…بسیاری از زنان حرمسرا هستند که به هنرهای گوناگون آراسته‌اند و روز را با اشتغالات هنری به سر می‌آورند…».

بافتنی تا نقاشی و آواز خواندن
این جهانگرد در ادامه، بر خلاف تصور بعضی از نوشته‌های سیاحان که معتقد بودند زنان حرمسرا بیشتر وقت خود را به بیکاری و خوشگذرانی می‌گذراندند، می‌نویسد:«…بعضی خوب چیز می‌بافند، بعضی دیگر نقاشی می‌کنند، گروهی دیگر در نساجی و ریسندگی چیره دست‌اند یا آواز خواندن، ساز زدن، رقصیدن و هنرپیشگی را آموختند. آنان که در این کارها ممارستی ندارند در رشته‌هایی که گفتیم کارآموزی می‌کنند تا لطف شاه یا زنان اصلی او را بتوانند به خود جلب کنند…».

شیرین کردن زندگی در داخل حرم
درباره زنان حرمسرا که تمام عمر خود را در چاردیواری حرمسرا می‌گذراندند حتماً این سؤال پیش می‌آید که چطور آنان آن فضای خسته‌کننده و گاهی سخت و تلخ را تحمل و روزها را می‌گذراندند. «سانسون» از مبلغان مسیحی که در زمان شاه سلیمان صفوی به ایران سفر کرده بود در بخشی از سفرنامه خود جواب این سؤال را داده است: «…اگر زنان در حرمسرای قصر بیکار می‌نشستند محصور بودن حرمسرا برایشان تلخ و غیرقابل تحمل می‌گردید. ولی زن‌ها با پرداختن به انواع تمرین‌های سرگرم‌کننده، بیکاری را از خود دور می‌کنند و خود را سرگرم می‌نمایند و زندگی داخل حرم را شیرین می‌سازند…».

آموختن سوارکاری تا شکار گوزن
گذران وقت و خوشگذرانی برای زنان شاه و نزدیکان وی به حدی اهمیت داشته است که به خانم‌ها اسب سواری می‌آموختند تا بتوانند اسب سواری کنند. حتی زن‌های شاه در حرمسرا تیراندازی با تیر و کمان و تفنگ را نیز یاد گرفته و به آنها شکار کردن و دنبال گوزن دویدن و اسب تاختن را یاد می‌دادند، تا وقت‌ خود را بگذرانند و به قولی سرگرم باشند. علاوه بر این زن‌ها به نقاشی کردن، آواز خواندن، رقصیدن و ساز زدن نیز پرداخته و نواختن‌آلات مختلف موسیقی را هم یاد می‌گرفتند.

تلاش برای خوشگذرانی زنان جوان
جالب است که انگار تمام این آموزش‌ها کنار درس دادن ادبیات و تاریخ و ریاضی توسط معلمین به خاطر این بوده است که زنان حرمسرا حوصله‌شان سر نرفته و سرگرم شوند تا سختی بودن در آن محیط کسل‌کننده را کم‌تر حس کنند و البته به گفته «ساکسون» تمام این آموز‌ش‌ها و دادن این امکانات و فرصت‌ها به آن خانم‌ها برای این بوده است تا در روزگاری که این زنان ایام جوانی خود را در حرمسرا پشت سر می‌گذرانند به آنها بد نگذرد و روزها برای آنان مطبوع و سرگرم‌کننده باشد.

بخش دیگری از سرگرمی‌های زنان
اما در مقابل این نوع روایت از چگونگی وقت گذرانی زنان حرمسرا «آنتوان اولیویه» یکی از سیاحانی که در زمان آقا محمد خان قاجار به ایران سفر کرده بود نظر دیگری دارد و البته بهتر است بگوییم وی بخش دیگری از وقت‌گذرانی زنان را در سفرنامه خود روایت کرده است: «…آنان یک حصه از روز را صرف آرایش و شست و شوی خود ساخته و حصه دیگر را برای تجملات خود صرف می‌کنند. یا اینکه به میهمانی و تفریح برای گذرانیدن وقت به خانه هم رفته و در یک جا گرد آمده و وقت بگذرانند…».

رفتن به گورستان و زدن بر سر و صورت
در این میان «گاسپار دروویل» افسری فرانسوی به یکی از تفریحات زنان در زمان فتحعلیشاه قاجار اشاره می‌کند که بسیار قابل تأمل است و آن رفتن دسته جمعی هر هفته در بعدازظهر پنجشنبه‌های زنان به گورستان و خواندن فاتحه و اشک ریختن سر قبر رفتگانشان است. این مراسم از بعدازظهر پنجشنبه تا شب طول می‌کشیده است که بخصوص زنان بیوه بر سر قبر شوهران مرده خود بر سر و صورت خود سیلی زده و گریبان خود را چاک می‌دادند تا دلبستگی خود را نسبت به شوهرشان نشان دهند.

شاد و شنگول و خندان وقت برگشتن
اما نکته قابل تأمل چگونگی حال و رفتار این زنان حین برگشتن از گورستان است که «دروویل» در این باره می‌نویسد:«…در این روز قریب پانصد، ششصد نفر از زنان بر سر مزار عزیزان گرد آمده، فریاد و فغان به راه می‌اندازند و بر سر قبور گل ریخته و آب می‌پاشند. البته دیدن چنین منظره‌ای برای اروپائیان بسیار شگفت‌آور است. اما شگفت‌آورتر از آن دیدن منظره بازگشت همین زنان از گورستان به شهر است. چه آنها به مانند کسانی که در جشن و سرور شرکت داشته‌اند، شاد و شنگول، خندان و شوخی‌کنان به منازل خود بازمی‌گردند…».

آزاد بودن یا محصور بودن
در نوشته‌های اروپائیان درباره موضوع آزادی زنان و اینکه تا چه حد اجازه داشتند از حرمسرا و اندرونی بیرون آمده و گستره سرگرمی‌های خود را بیشتر کنند، نوعی تضاد وجود دارد. گاهی در بخشی از نوشته‌های خود از محصور بودن زنان در اندرونی و حرمسرا نوشته و در بخشی دیگر به آزاد بودن زنان برای بیرون آمدن از منزل و حرمسرا اشاره می‌کنند. علت این سردرگمی در بیان حالات زنان شاید به‌دلیل عدم شناخت دقیق از روحیات و شیوه زندگی زنان در ایران بوده است.

توجه به غرض‌ورزی‌ها و بدبینی‌ها
البته نکته‌ای که نباید فراموش کرد وجود بعضی از غرض‌ورزی‌ها در میان نوشته‌های بعضی از اروپائیانی است که در آن روزگار به ایران سفر کرده و با بدبینی و نگاهی غیرمنصفانه زنان ایرانی را با زنان اروپایی مقایسه کرده و با روایت زندگی آنان سعی در پایین آوردن‌شان و شخصیت زن ایرانی داشته‌اند که توجه به این مسأله باید در حین مطالعه تمام این تألیفات مدنظر قرار گیرد تا بتوان از لابه لای این نوشته‌ها و مقایسه و تطبیق آن با اسناد و منابع معتبر صحت و سقم آن را از هم تشخیص داد.

همسر وزیر مختار انگلیس و نوشته‌هایش
«لیدی شل» همسر وزیر مختار انگلیس از جمله کسانی است که در میان نوشته‌های وی می‌توان این نگاه تحقیرآمیز به زنان ایرانی را نسبت به زنان اروپایی یافت، گرچه سفرنامه این بانوی فرنگی به جهت روایت بخشی از تاریخ ایران در زمان ناصرالدین شاه بسیار ارزشمند و قابل اهمیت است اما در نظر گرفتن این نکته نیز حین مطالعه کتاب این زن لازم است. این نکته را نیز «بنفشه حجازی» در کتاب «تاریخ خانم‌ها» اشاره کرده است: «…لیدی شل در خاطراتش از نداشتن سرگرمی و تفریح زنان ایرانی می‌نویسد، اما مقایسه‌ای است مع الفارق..».

نرفتن به دریا و اپرا و تئاتر و مجلس رقص
این بانوی انگلیسی در بخشی از سفرنامه خود نوشته است:‌«… زندگی زنان رجال معمولاً به بطالت و تجمل‌پرستی و با حالتی یکنواخت و بدون تنوع سپری می‌شود. در زندگی آنها هیچ یک از سرگرمی‌هایی که برای ما فراهم است مثل مجلس رقص، تئاتر، اپرا، میهمانی‌های مجلل، کنار دریا، مطالعه کتاب و سفر به پاریس و رم وجود ندارد…هفته به هفته به حمام رفتن و دیدار گاه به گاه دوستان و خویشاوندان از راه‌های وقت‌گذرانی زن‌های ایرانی است…آنها عصرهای پنجشنبه را غالباً به زیارت بقاع خارج از شهر یا سر زدن به قبور خویشاوندان اختصاص می‌دهند…».

روزها و هفته‌های زن ایرانی
«کلارا رایس» نیز درباره وقت‌گذرانی زنان در مقایسه با زنان اروپایی اینچنین نوشته است:«… حال بیایید ببینم زن ایرانی چگونه روزها و هفته‌های خود را می‌گذراند. زنان ایرانی بسیار کم و برخی از آنان حتی کم‌تر از آن از خانه بیرون می‌روند. آنها فعال و پرتحرک نیستند، با نیروی تمام دور و بر خانه و حیاط نمی‌گردند تا کاری را برای انجام دادن بیابند. زمانی که حداقل کارهای ضروری را انجام دادند می‌نشینند و اگر کس دیگری در آنجا باشد با او به صحبت می‌پردازند…کمتر زن ایرانی است که توان خواندن داشته باشد، روزنامه رواج و عمومیتی ندارد، لذا موضع سخنان آنان از مطالب پیش پا افتاده و سخن چینی فراتر نمی‌رود. بیشتر در مورد ازدواج‌ها و کودکان، شوهران و انواع غذاها گفت‌و‌گو می‌کنند…»

قلیان کشیدن تا خوردن میوه‌های چربی‌دار
«دکتر پولاک» پزشک مخصوص ناصرالدین شاه که با توجه به حرفه‌اش از نزدیک می‌توانست نسبت به دیگر اروپائیان با دنیای زنان ایرانی آشنا شود، درباره سرگرمی‌های آنان نوشته‌ است:«… زنان اعیان تقریباً تمام اوقات خود را به حمام رفتن، قلیان کشیدن، دید و بازدید، خوردن شیرینی‌های مختلف و میوه‌های چربی‌دار از قبیل گردو و پسته و بادام، نوشیدن چای و قهوه می‌گذرانند…به‌ندرت ممکن است به خواندن کتاب یا نوشتن رقعه‌ای مشغول شوند…».

رفتن به گردش با مادر و مادرشوهر
از میان سرگرمی‌ها و تفریحاتی که زنان در آن روزگار برخلاف تصور امروز ما داشتند، رفتن به گردش دسته جمعی به بیرون شهر از جمله به امام زاده‌ها بود. اگر گردش قرار بود از صبح تا عصر طول بکشد حتماً یکی دو مرد که البته محرم زن‌ها بودند آنان را همراهی می‌کردند. زنان بیشتر با مادر و مادر شوهر خود به این گردش یک روزه می‌رفتند که بیشتر آن گردشگا‌ه‌ها در تهران عبارت بود از «بقعه بی‌بی زبیده» نزدیک شهرری، «‌سید ملک خاتون» واقع در خیابان خاوران، «امام‌زاده گل زرد یا آل علی» نزدیک محله دولاب، «امام‌زاده معصوم» و «حضرت عبدالعظیم» و مناطقی که خارج از تهران بودند.

خارج از شهر با شامی کباب و کوفته سماق
زنان اغلب بهار و تابستان به این نقاط می‌رفتند. این گردش‌های خارج شهر از صبح تا عصر بود. علاوه بر این، عصرهای پنجشنبه برای زیارت اهل قبور به گورستان‌های مشهور داخل شهر مانند «سرقبرآقا» و «چهارده معصوم» می‌‌رفتند. این نقاط مرکز معرکه‌گیرها و درویش‌های مارگیر و خیمه شب‌بازی بود. زنان‌ نان و حلوا، خرما و شکر پنیر همراه بر‌می داشتند و سر گورستان خیرات می‌کردند. اما اگر می‌خواستند خارج شهر به گردش بروند، از شب تهیه غذا می‌دیدند. شامی کباب و کوفته سماق و بعضی وقت‌ها قیمه پلو می‌پختند. با سماور حلبی و استکان و نعلبکی و آفتابه راه می‌افتادند.

بهره بردن از فرصت‌های شاد بودن
تنوع سرگرمی‌ها و وقت‌گذرانی‌های زنان در گذشته‌ای که تصور زندانی بودن آنان را در چارچوب اندرونی و حرمسرا می‌کنیم، بسیار جالب و قابل تأمل است. هر کدام از سیاحان و سفرنامه‌نویسان اروپایی به بخشی از این تفریحات و سرگرمی‌ها اشاره کرده‌اند که در مجموع نشان می‌دهد با وجود شرایط سختی که زنان در آن روزها داشته‌اند اما از فرصت‌هایی که می‌توانستند برای شاد شدن و شاد بودن خود استفاده کنند به خوبی بهره می‌بردند.

علاقه به میهمانی و سرگرم کردن دوستان
«کلارا رایس»از جمله این سفرنامه‌نویسان است که در بخشی از کتاب خود به این موضوع پرداخته است و تعدادی از سرگرمی‌های زنان اواخر قاجار را روایت کرده است: «… زنان ایرانی به میهمانی و سرگرم کردن دوستان خود علاقه‌ای وافر دارند…زنان ایرانی به ندرت تنهایند. در یک منزل بزرگ زنان یک فامیل و پیشخدمت‌های زیادی زندگی می‌کنند…میهمانان ناخوانده فراوانی به یک منزل می‌آیند، بخصوص این امر در زمستان اتفاق می‌افتد…زنان ثروتمند اغلب خود در خانه شیرینی می‌پزند و از خوردن آن هم لذت زیادی می‌برند. بعضی مدام آجیل و تخم خربزه می‌خورند و فنجان چای که از آن گریزی نیست همواره پیش روی آنان است…».

منبع: مجله ایران بانو

ادامه دارد…

زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت چهاردهم)

زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت پانزدهم)

زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت شانزدهم)

زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت هفدهم)

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

5 نظرات
  1. پیمان می‌گوید

    عالی بود لذت بردم.

  2. ناشناس می‌گوید

    بنظرم سازندگان این تصویر از بیماری خود کم بینی و حقارت رنج می برند. بجای درست کردن تاریخ های ساختگی و تصاویر ساختگی به ساختن خودتان بپردازید تا دیگر در مقابل ملت های دیگر احساس حقارت نکنید و به این کار های سخیف روی نیاورید. من یک ترک هستم. من یک ایرانی هستم و من هزاران سال به این مملکت حکومت کردم. نه فقط ۲۵۰۰ سال که این دوهزار و پانصد سال را هم ما ترک ها به ایران حکومت کردیم. ایران مال ماست وطن ماست.

  3. ناشناس می‌گوید

    زنان عصر قاجار چقدر زشت بودند بیشتر هیبت مردانه داشته اند.

  4. مینا می‌گوید

    الان هم زیاد فرقی با گذشته نکرده اند: آرایش و عمل زیبایی و غیبت و چشم هم چشمی و طبق معمول دور از کتاب بودن، متاسفانه حتی در بین طبقه ی تحصیل کرده!

  5. ناشناس می‌گوید

    یکی از بهترین مجموعه ها راجع به زنان قاجار … عالی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.