زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت یازدهم)
در مطلب قبلی قسمت اول، قسمت دوم، قسمت سوم، قسمت چهارم، قسمت پنجم، قسمت ششم، قسمت هفتم، قسمت هشتم، قسمت نهم و قسمت دهم زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس، را خواندیم اکنون قسمت یازدهم آن را ادامه میدهیم:
زنانی که نامه مینویسند و زبان خارجه میدانند
«…پیشگویی این مسأله که در آینده در مورد پیشرفت فکری دختران چه پیش خواهد آمد، کار مشکلی است. لکن بیگمان بندرت میتواند حرکتی واپسگرا وجود داشته باشد. هزاران دختری که اکنون مدرسه میروند چون مادران خویش در سن هشت یا نه سالگی ازدواج خواهند کرد و زمانی که تن به زناشویی دهند برای مقابله با مسائل زندگی و انجام مسئولیتهای ناشی از آن آمادگی بیشتری خواهند داشت. بهعلاوه آرزو خواهند داشت که دختران شان تحصیل کنند و پسران شان همسران تحصیلکرده بگیرند….» این جملات نظرات خانم «کلارا رایس» درباره وضعیت تعلیم و تربیت دختران ایرانی در اواخر دوره حکومت قاجار در ایران است که نشان از نگاهی خوشبینانه به بالا رفتن سطح آگاهی دختران دارد.
توجه سیاحان به تعلیم دختران
توجه به تعلیم و تربیت دختران در تاریخ ایران موضوع بسیار حساس و دشواری بوده است، تا جایی که حتی توجه بسیاری از سیاحان اروپایی را به این موضوع جلب کرده است. در بیشتر نوشتههای این سیاحان و تمام اروپاییهایی که به دلایل مختلف به ایران سفر کردهاند و از خود نوشتهای برجای گذاشتهاند رد پای پرداختن به این مسأله قابل مشاهده است حتی اهمیت آن تا حدی است که خانم رایس نیز در بخشی از کتابش به روایت این واقعیت پرداخته است.
دختران در مسیر سواد آموزی
بنا به گفته بنفشه حجازی در کتاب «تاریخ خانمها» در عصر قاجار زنان با توجه به وضعیت اقتصادی و پایگاه فرهنگی و اجتماعی خانوادههای خود، در مسیر سوادآموزی قرار داشتهاند. اما با توجه به کم بودن تعداد این زنان این مسأله به چشم نمیآمده است. البته در همین گروه از زنان نیز آموزش آنان بیشتر رنگ مذهبی داشته و حتی گاه تنها شامل خواندن بوده و نه نوشتن که آموزش آن هم توسط پدران، برادران، عموها و اعضای خانواده صورت میگرفته است.
مکاتبات بدون کمک میرزاها
«لیدی شل» از جمله زنان اروپایی است که به زمان ناصرالدین شاه به ایران آمده و در خاطراتش درباره وضعیت سواد زنان طبقه مرفه اینچنین نوشته است: «زنان طبقه مرفه معمولاً باسوادند و با شعر و ادب مملکت خویش آشنایی دارند و اغلب آنان قرائت قرآن، نه معنی آن را میدانند. در میان زنهای ایل قاجار و بخصوص خانواده سلطنتی تعداد افراد باسواد خیلی زیاد است و اکثر آنها مکاتبات خود را شخصاً و بدون کمک میرزاها مینویسند….»
آشنایی زنان با زبانهای خارجی حتی تعدادی از شاهزاده خانمها و زنان مرفه دیگر نیز به زبانی غیر از فارسی تسلط داشتهاند که از جمله آنان «اشرفالسلطنه» است که به زبان فرانسه و استانبولی تسلط داشته است. همچنین «عصمتالدوله» و «قمرالسلطنه» یا همان ماه تابان خانم و «تاجالسلطنه» نیز زبان فرانسه را میدانستند، که تمام این مثالها نشان از آن دارد که زنان طبقه مرفه و دربار فرصت بیشتری برای یادگرفتن و با سواد شدن داشتهاند و متأسفانه آنطور که باید از این فرصت بهره نمیبردند.
مشکلات در راه دختران طبقات پایین
البته در این میان کلارا رایس در کنار نوشتن از چگونگی وضعیت تحصیلی دختران در ایران اواخر قاجار به ماجرا و اتفاقاتی اشاره میکند که با مطالعه آن میتوانیم اندکی از شرایط سختی را که دختران طبقات پایین جامعه برای تحصیل با آن مواجه بودند درک کرده و به این نتیجه برسیم که دختران برای درس خواندن و ادامه تحصیل با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکردند چرا که جدای از مخالفتهای جامعه و خانواده، محیط مناسبی نیز برای آموزش آنان وجود نداشت.
صدمه دیدن از شوهر تا غارت اموال
البته وضعیت تعلیم و تربیت زنان و دختران بعد از نهضت مشروطه بسیار پیشرفت کرد چرا که عمومی شدن تحصیل زنان در این دوران و مبارزات آنان برای گرفتن حق و حقوق خود در کنار رنجهایی که میکشیدند بسیار نمایان شد به گفته نویسنده کتاب «تاریخ خانمها»: «…سختیهایی که آنها کشیده و صدماتی که در این راه دیدهاند، نشاندهنده فضای ضدیت با سواد آموزی و تحصیل زنان است. زنانی که در راه تأسیس دبستان از شوهر خود صدمه دیدند، اموال شان به غارت رفت، دستگیر شدند و کتک خوردند، مورد تکفیر واقع شده….»
مردان حامی سوادآموزی زنان
اما بر اساس شواهد و اسناد در این مسیر اکثر این زنان مبارز و تحصیلکرده از حمایت خانواده و بستگان خود بهرهمند بودند و جالب است که بیشتر فعالیت برای سواد آموزی زنان را مردان انجام دادهاند. از جمله این نوع علاقه و تلاش مردان به سوادآموزی زنان و حتی همسران خود را میتوان در بخشی از کتاب «تاریخ لرستان» یافت که نویسنده آن از ماجرای عشق یک مرد و توجه وی به سوادآموزی همسرش نوشته است.
پنج صندوق کتاب برای همسر
در این کتاب اینچنین آمده است: «… محمدعلی میرزا دولتشاه پسر فتحعلیشاه دختر کربلایی… را به عقد خویش درآورد… محمد علی میرزا به جواهر خانم علاقه و محبت زائدالوصف داشت و او را به وسیله معلمان و مربیان و ادیبانی که به تعداد بسیار در دستگاه وی بودند تحت تعلیم و تربیت قرار داد و خواندن و نوشتن را بخوبی فراگرفت و به دستور شاهزاده به مطالعه کتاب ها پرداخت، به طوری که در سیاهه اموال او که بعداً به مناسبتی تهیه شده و در اختیار نگارنده است پنج صندوق کتاب وجود دارد که مورد مطالعه او بوده است….»
سرودن اشعار تا نوشتن مقالات
«دکتر ویلز» از جمله سیاحانی است که درباره تعلیم و تربیت زنان در زمان ناصرالدین شاه در سفرنامه خود نوشته است: «…علاوه بر مردان، دختران ثروتمند و بازرگانان و دولتیان هم اغلب به کسب سواد و تحصیل و معلومات میپردازند. تا آنجا که بعضی از آنها قادر به سرودن اشعار یا نوشتن مقالات و جملات ادبی هستند. بیشتر خانمها علاقهمند به مطالعه اشعار و آثار ادبی هستند. با وجود این تعداد زنان باسواد نسبت به مردان به نسبتی حدود یک بر ۵۰ است….»
پنهان کردن از نگاه عابران
همچنین پزشک مخصوص ناصرالدین شاه «دکتر پولاک» هم درباره وضعیت تحصیلی دختران آورده است: «…دخترها با پسرها به طورمشترک درس را شروع میکنند. ولی نمیگذارند دخترها در مدارس عمومی تحصیل کنند. از هشت سالگی دیگر آنها را از نگاههای کنجکاوانه عابران محفوظ و برکنار نگاه میدارند…از ۹ سالگی دخترها فقط با حجاب به مدرسه میروند. در خانوادههای کم درآمدتر دیگر منتظرند که این دخترها را در ۱۰ یا ۱۱ سالگی شوهر بدهند….»
یکسانی پسران و دختران در رشت
جالب است که خانم «مادام کارلا سرنا» جهانگرد ایتالیایی در نوشتههای خود از تفاوت نگاه مردم رشت در برخورد با ادامه تحصیل دختران نوشته است: «…تا سن هفت سالگی دخترها هم همان درس پسرها را یاد میگیرند. ولی با آموختن خیاطی معلومات آنان بیشتر میشود. دانش دختران ثروتمند بیشتر از دختران ندار و کم درآمد نیست. اما با این فرق که بعضی از آنان نواختن یک آلت موسیقی با خواندن آوازی را هم بلد هستند. دختران با سواد و تحصیلکرده اشعاری از شاعران ملی چون سعدی و حافظ را که پارهای از ابیات آنان میان همه ضربالمثل شده است از حفظ میدانند….»
تحصیل رایگان ۱۲۰۰ دختر
در این میان نکته قابل تأملی که خانم رایس در کتاب خود به آن اشاره میکند برپایی گردهمایی عظیمی در تهران در سال ۱۹۱۱میلادی است که به جهت بحث درباره تعلیم و تربیت زنان برگزار شده بود. به گفته این بانوی فرنگی:«… امروزه وزارت معارف تأسیس یافته، مدارسی برای دختران و پسران ایجاد شده است و از مجموع ۴۰ دبستان رایگان تهران، ۱۰ دبستان مختص دختران است. این امتیاز و پیشرفت برای هزار و ۲۰۰ دختر ایرانی محسوب میشود که از تعلیم و تربیت رایگان حکومت ایران برخوردار میشوند….»
فعالیت ۵۰ آموزشگاه دولتی دخترانه
بر اساس نوشته کلارا رایس در آن زمان نزدیک به ۵۰ آموزشگاه دولتی دخترانه در تهران فعالیت کرده و چندین مدرسه دیگر نیز در شهرستانها مشغول به تعلیم و تربیت دختران بوده است. این مدارس به فارغالتحصیلان خود گواهینامه داده و حتی معلمان آنها کارمند رسمی دولت بودهاند. اما در این میان تعدادی از مدارس بهدلیل نداشتن معلمان شایسته بسته میشدند و همین مسأله باز مشکلات جدیدی را در مسیر آموزش دختران ایجاد میکرد.
نبودن پلیس و معلمه با اخلاق
اما با وجود آغاز تغییراتی اساسی در پذیرش جامعه برای با سواد شدن زنان باز مشکلات زیادی بر سر راه تحصیل دختران قرار داشت در کتاب «نظم و نظمیه در دوره قاجار» درباره موانع اصلی در ایجاد و احداث مدارس دخترانه آمده است: «… چیزی که مانع ایجاد و احداث مکاتب دخترهاست نبودن اداره نظمیه و نداشتن پلیس مرتب و مصادف شدن دخترها با اشرار در هنگام ایاب و ذهاب و ممانعت معاندان و تهیه نکردن زنان معلمه با اخلاق و ترتیبات صحیحه، کتاب های کلاسی و اجرای مجازات الواط است….»
تحجر، تعصب و نگاه بدبینانه
در مقالهای تحت عنوان «تاریخ تعلیم و تربیت دختران در ایران» بهصورت مفصلی به چگونگی وضعیت تحصیلی زنان اشاره شده است، در بخشی از آن اشاره شده است:«…به سبب تعصب، تحجر و نگاه بدبینانه به آموزش دختران و زنان در سالهای حکمرانی سلاطین قاجار، بسیاری از آنان فاقد خواندن و نوشتن بودند و زنان با سواد و عالم فقط در خانه خواص امکان پرورش مییافتند….»
باسواد شدن با معلم سرخانه
نویسنده مقاله با ارجاع به منابع معتبر نوشته است: «…بنابراین تحصیل دختران در خانوادههایی که به باسواد شدن دختران خود عقیده و علاقه داشتند به وسیله همان معلم سرخانه بود که برای فرزندان خود میآوردند، گواه این معنی نوشته استاد سعید نفیسی است که «… دختران خانواده ما همه به این وسیله چیز یاد گرفتند و تنها سه نفر از آنها که جوانتر بودند توانستند سالهای آخر تحصیل را در مدارس دخترانه که تازه باز شده بود طی کنند….»
حمایت روشنفکران از دختران
البته بنا به نظر نویسنده مقاله فوق با احداث مدارس جدید که از ابزار و وسایل نوین آموزش بهره میگرفتند، اکثر روحانیون روشنفکر نیز از جریان شکلگیری مدارس حمایت کردند و این مسأله به رونق مدارس افزود. از آن جمله میتوان شیخهادی نجمآبادی، سیدجمالالدین واعظ اصفهانی، سیدمحمد طباطبایی، شیخمحمد همدانی، آخوندملامحمدکاظم خراسانی و سیدعبدالله بهبهانی را نام برد.
تأسف از بیسوادی همسر
جالب است که خانم کلارا رایس با توجه به آن شرایطی که از نزدیک شاهد آن بود نسبت به آینده تحصیلی زنان و دختران ایرانی بسیار امیدوار بوده است و برای اثبات این موضوع نمونههای کوچکی را در کتاب خود آورده است: «…مسلمانی تحصیلکرده دختر خردسالش را به مدرسه امریکایی تهران آورد و گفت: متأسفم که همسرم بیسواد است. اما من میل دارم دخترم دیپلم بگیرد. از آن پس از او میخواهم که عمرش را در میان زنان ایرانی صرف کارهای آموزشی کند….»
رفاه ایران با مادران تحصیلکرده
حتی این بانوی فرنگی اشاره به یک ایرانی ثروتمند در کرمان میکند که زمینی برای احداث مدرسه دخترانه و مبلغ ۲۰۰ لیره برای هزینه ایجاد بنای آن اهدا کرده بود. و حتی یکی از نمایندگان مجلس نیز در آن زمان به یکی از آشنایان خانم رایس گفته بوده است:«… برای رفاه آتی ایران هیچ چیز بیش از تعلیم و تربیت دختران اهمیت ندارد. امید کشور ما به آموزش آنهاست و اگر مادران تحصیلکرده نباشند، ما هرگز نمیتوانیم سیاستمدار شویم….»
منبع: مجله ایران بانو
ادامه دارد…
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت دوازدهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت سیزدهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت چهاردهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت پانزدهم)