زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت دوازدهم)
در مطلب قبلی قسمت اول، قسمت دوم، قسمت سوم، قسمت چهارم، قسمت پنجم، قسمت ششم، قسمت هفتم، قسمت هشتم، قسمت نهم، قسمت دهم و قسمت یازدهم زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس، را خواندیم اکنون قسمت دوازدهم آن را ادامه میدهیم:
گردش دسته جمعی زنان در بازار
«…اگر زنی خیال بازار رفتن داشته باشد، به ندرت تنها میرود. همه زنان شهری با حجاب کامل بیرون میروند، از پشت حجاب میتوانند آنچه میگذرد بدون آنکه چهرهشان دیده شود ببینند. احتمال دارد اجناس خاصی چون پارچه شلواری را خودش بخرد. بسیاری از مغازههایی که به آنها سر میزنند در به اصطلاح کاروانسراها قرار دارد، محوطههایی بزرگ و باز که در به رو بازار دارند. در کاروانسراها تاجرانی حجره دارند که اجناس خاص مورد علاقه زنان را تهیه میکنند. مشاهده ایستادن کالسکهای در ورودی یکی از این کاروانسراها در حالی که گاه خواجهسرایی در محل ویژه کالسکهچی نشسته است و پنج شش زن با حجاب کامل و خندان و گفتوگوکنان از آن پیاده میشوند امری عادی است…» زنان در روزگاری که «کلارا رایس» به ایران سفر کرده بود بیشتر وقت و زمان خود را در اندرونی میگذراندند و تنها گهگاهی برای خرید و به بازار آمدن و رفتن به حمام، فرصتی پیدا میکردند تا نفس کشیدن و راه رفتن در فضای خارج از چهاردیواری خانه را تجربه کنند.
تفاوت زنان مرفه با زنان فرودست
زنان براساس فرهنگ غالب در آن روزگار بیشتر وقت خود را در خانه و اندرونی گذرانده و کمتر اجازه داشتند که پا به بیرون از خانه گذاشته و در کوچه و بازار حضور پیدا کنند، حتی برای رفتن به میهمانیها نیز رفت و برگشت شان با سوار شدن در کالسکه و همراهی خواجه و نوکری مرد بوده است. البته زنان طبقات متوسط و فرودست نسبت به زنان حرمسرا و مرفه دچار چنین محدودیتهایی نبودهاند و حتی گاهی بر اساس بعضی از نوشتههای تاریخی وقت زیادی را به بهانه خرید صرف گشت وگذار در بازار میکردند.
گروهی رفتن زنان به بازار و حمام
جالب است که در سفرنامههای فرنگی زمان شاه عباس صفوی نیز به تفاوت این مسأله در بیرون آمدن زنان طبقه مرفه و فرودست اشاره شده است که از جمله این سفرنامه نویسان «گارسیا فیگوئروآ» سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس صفوی است که نوشته است:«… زنان و دختران پیشهوران و طبقات پایین به طور گروهی در شهر حرکت میکنند و دسته جمعی به حمام یا تفریح و تماشا میروند…اما زنان متعین و متشخص هیچ گاه از خانه خارج نمیشوند و همواره با دقت مورد حراست قرار میگیرند و در خانههای خود حمام خصوصی دارند…»
مخفی کردن زنان در داخل کجاوهها
حساسیت جاهلانه جامعه مردسالارانه آن روزگار نسبت به زنان طبقه مرفه تا حدی بود که زنان شاه را همیشه شب از مکانی به مکانی دیگر منتقل میکردند و اگر شاه با آنها همراه نبود، زنان را داخل کجاوهای بر پشت شتر مینشاندند به این صورت که این کجاوهها گاه جفت از دو پهلوی شتر آویخته میشدند و درهر یک زنی که کاملاً در لباس و چادری پوشیده شده بود قرار میگرفت و در صورت بودن شاه، هر کدام از آن زنان با در دست داشتن اسلحهای روی اسب نشسته و همراه خواجهسرایان در حال گفتوگو و خنده و شوخی پیش میرفتند.
بیرون کردن مردان از ده
با وجود آنکه تمام سعی شاه و همراهانش براین بود که زنان را به وقت شب از خانه بیرون آورند، اما گهگاهی که آن زنان سواره همراه شاه، که برای شکار میرفتند به هنگام روز به ده یا روستایی درمسیرشان برمیخوردند، تمام مردان را از آنجا بیرون کرده یا در اتاقهای در بسته نگه میداشتند تا زنان حرم شاه را نبینند و اگر مردی بر سر راه دیده میشد باید بیدرنگ خواجگان او را کنار میزدند. حساسیت نسبت به این مسأله تا جایی بود که همراهان آن زنان حتی حق داشتند به زدن و کشتن و ایجاد رعب برای مردانی که در مسیر حرکت شان با آنان مواجه میشدند.
مرگ جزای برخورد با زنان شاه
«انگلبرت کمپفر» جهانگرد آلمانی در سفرنامه خود درباره این نوع برخوردها با مردان طبقه پایین که در سر راه این قافله به صورت اتفاقی قرار میگرفتهاند، نوشته است: «… اگر خدای ناکرده کسی بر اثر تصادف نامطلوبی با زنان همراه شاه مصادف شود و این امر در مورد دهاتیهای بیاحتیاط گاه اتفاق میافتد او را بلافاصله و در هر حال که باشد، در جا یا به تیر میزنند یا با خنجر از پای درمیآوردند و بر این مدعای من شواهد متعددی هست…»
خواجهسرایان مراقب چادر و روبنده
این نوع نگرش به چگونگی بیرون آوردن زنان حرمسرای شاه تا زمان قاجار نیز ادامه دارد، چنانکه در زمان فتحعلیشاه زنان شاه مانند گذشته غالباً هنگام شب به گردش و بیرون خانه میرفتند و اگر تصادفاً بیرون آمدن آنها به روز میشد خواجهسرایان آنها را احاطه کرده و مراقب چادر و روبندهشان میشدند و سواران گارد نیز از جلو و عقب و جناحین به فاصله ۲۰۰ متر حرکت میکردند، که وظیفه آنان دور کردن مردانی غریبه در مسیر حرکت بود که آنان مجبور بودند به محض برخورد با حرم شاهی روی خود را سوی دیگر برگردانند.
برید، دور شید، کور شید
درباره نحوه عبور زنان دربار ناصرالدین شاه نیز «مادام کارلا سرنا» جهانگرد ایتالیایی در سفرنامه خود آورده است:«… در لحظاتی که کاروان به راه میافتد فراشانی که در اطراف کالسکهها هستند تا دروازه شهر با صدای گوشخراشی داد میزنند: برید، دور شید، کور شید. این هشدارها موجب میشود که تقریباً مردم از سر راه بگریزند. اگر به کوچه بنبستی رسیدند که دررو ندارد هر مردی با شنیدن این علامت باید به مسیری که از آن زنان شاه عبور میکنند، برگردد. ولی پشت به این خانمها در جای خود میخکوب شود…»
پیچیده شده در چادری آبی رنگ
این بانوی ایتالیایی شکل و شمایل این زنان حرمسرا که مردان نباید به آنان نگاه میکردند را اینطور توصیف کرده است: «… اصولاً این همه قید و بند در مورد نگاه کردن به کالسکهها دلیل منطقی ندارد. چون اگر هم کسی حتی آزادانه به آنها نگاه کند، جز چند بسته پیچیده شده در چادری آبی رنگ که با روبند سفید نیز گره خورده است، چیز دیگر نخواهند دید و تنها جایی از بدن را که میتوان تشخیص داد، عبارت از دستی در دستکش ابریشمی به رنگهای قرمر، آبی و زرد است. از همینجا حدس میزند که لابد آن بستههای آبی رنگ زن هستند…»
پشت کردن اروپاییها به کالسکه زنان
اهمیت داشتن این نوع رفتار توسط مردان به حدی بوده است که حتی مردان اروپایی نیز به هنگام برخورد با کالسکه زنان شاه، پشت خود را به طرف کالسکه میکردند. یکی دیگر از سفرنامهنویسان اروپایی درباره نحوه برخورد اروپاییان با حرم ناصرالدین شاه قاجار در خیابان مینویسد:«… وقتی که اهالی حرم و زنهای اندرون پادشاه در کوچهها عبور مینمایند، خواجهها جلوی آنها افتاده و فریاد برمیآوردند که چشم هایتان را ببندید. و اهالی اروپا به اقتضای ادب پشت خود را به طرف کالسکههای حرم میگردانند…»
ایستادن زنان رو به دیوار
البته در برخی از منابع به روایت بنفشه حجازی در کتاب «تاریخ خانمها» زنان غیر حرمسرا که گاهی اجازه داشتند از خانه بیرون آمده و به کوچه و بازار بیایند با دیدن یک مرد در روبهروی خود باید رو به دیوار ایستاده و از وی دوری کنند:«… اگر زنی در کوچهها به یک مرد رو به روی در آید و راه هم به قدر کافی پهن نباشد که بتواند بگذرد آنقدر رو به دیوار میایستاد تا مردی که از رو به رو میآمده بگذرد…» اما این نوع تحجرها و تعصبهای جاهلانه با شکلگیری نهضت مشروطه و نقش پر رنگ زنان در این نهضت بهآرامی در دورههای بعدی که آغاز آن را میتوان روزگار پهلوی دانست به پایان رسید.
زنان کنار شوهران در خیابان
«فرد ریچاردز» جهانگرد انگلیسی که در اوایل حکومت رضا شاه به ایران آمده بود درباره چگونگی آمد و شد زنان در خیابان چهارباغ اصفهان نوشته است: «…در گذشته وسایط نقلیهای که با اسب حرکت میکردند از خیابان وسط عبور میکردند و خیابانهای دو طرف یکی برای عبور مردان و دیگری برای عبور زنان اختصاص داشت…باید به خاطر داشت که در چند سال اخیر به زنان اجازه داده شد که در خیابان در کنار شوهران خود راه بروند…»
روایتی از چگونگی زنان و خرید
«کلارا رایس» نیز مانند تمام اروپاییانی که به ایران در دورههای مختلف سفر کرده بودند چنین زندگی زنان ایرانی برایشان جالب بود و در نوشتههای خود به صورتهای مختلف به آن پرداختهاند. این بانوی فرنگی که بیشتر زمان بودنش در ایران را در جلفای اصفهان کنار همسر مبلغ خود گذرانده بود نیز در قسمتی از کتاب خود بخشی را با عنوان «خرید» به روایت چگونگی خرید کردن زنان در آن روزگار که اجازه بیرون آمدن از خانه را نداشتهاند، پرداخته است که در لابلای این نوشتهها میتوان چگونگی حضور زنان در روزهای آخرین پادشاه قاجار را درک کرد.
۳ ساعت گشتن بیوقفه در بازار
قبل از آنکه به این بخش از نوشتههای خانم کلارا بپردازیم بد نیست درباره نحوه رفتن زنان به بازار در زمان دومین پادشاه قاجار یعنی فتحعلیشاه به روایت «گاسپار دروویل» افسر فرانسوی در سفرنامهاش بپردازیم:«…گاهی خانمهای متشخص برای خرید یا ملاقات دوستان به بازار میآیند. ولی زنان طبقات متوسط از صبح تا شب چون مور و ملخ بازار را پر میکنند. آنها به هر دکانی سر میکشند تا در میان کنجکاوان مقام برجستهای برای خود احراز کنند. من بارها ناظر زنانی بودهام که قریب سه ساعت در شلوغترین نقطه بازار مشغول وراجی بودند و به زحمت به فریاد «خبردار» نوکران که پیشاپش اربابان خود راه باز میکردند توجه داشتند…»
خرید بهانهای برای خوشگذرانی و گردش
همان طور که در ابتدا اشاره شد وضعیت حضور زنان طبقه متوسط و فرودست نسبت به زنان حرمسرا و مرفه بسیار فرق داشته است و آنان از آزادی بیشتری برای بیرون رفتن از خانه و گشتن در کوچه و بازار برخوردار بودند البته آن هم با محدودیتهای پوششی و رفتاری که اندکی از آن گفته شد، اما نسبت به زنان طبقات دیگر فرصت بیشتری برای گشت وگذار در کوچه و بازار به بهانه خرید داشتند و از این فرصت برای خوشگذرانی و معاشرت با دیگر زنان بهره میبردند.
چمباتمه زدن در برابر بساط پارچه فروش
توصیفی که «کنت دو گوبینو» دیپلمات فرانسوی از رفتار زنان حین گشتن در بازار روزگار ناصرالدین شاه در سفرنامه خود آورده است، بسیار جالب و شبیه زنان امروزی است: «در برابر بساط یک دکان پارچه فروش چمباتمه میزنند. قوارههای پارچههای ابریشمی و نخی را به هم میریزند. بحث میکنند، مقایسه میکنند و چون نمیتوانند تصمیم بگیرند برمیخیزند و به دکان دیگری میروند و این کار را مانند زنان سایر کشورها چندین بار تکرار میکنند، بیآنکه چیزی بخرند. و در همه این احوال اندک گوشهای از حجاب شان کنار نمیرود و صورت شان دیده نمیشود…»
چانه زدن زنان با صدای بلند از اتاق
«کلارا رایس» نیز در نوشتههای خود به این نوع رفتار زنان در هنگام خرید اشاره کرده است: «… اگر خانمها آنچه را میخواهند در مغازهای نیابند به مغازه دیگر میروند. چک و چانه زدن رواجی تام دارد و اغلب زمان پرداخت وجه مشکلات قابل ملاحظهای پیش میآید. گاه فروشندگان دوره گرد با بستههای بزرگ پارچه به خانههای خریداران میآیند. این کار قیل و قال و سرسام زیادی به راه میاندازد و برای کلفتها گرفتاری و زحمت زیادی ایجاد میکند. فروشنده در حیاط مینشیند، خانمها در اتاقند و چانه زدن با صدای بلند ادامه مییابد…»
خرید چارقد و کفش برای همسر
به گفته خانم رایس در خانواده اعیان و طبقات مرفه آن روزگار خرید روزانه و مایحتاج زندگی را نوکرها انجام میدادند و در طبقات فرودست و کارگر این وظیفه به عهده شوهران و پسران خانواده بوده است. مردان روستایی هم وقتی برای خرید به شهر میآمدند خودشان برای زنان خود چارقد و کفش به هر سلیقهای میخریدند. و بیشتر زنانی که برای خریدن لباس و مایحتاج زنانه خود به بازار میآمدند از طبقه متوسط و پایین جامعه بودند در صورتی که زنان مرفه و اعیان چنین اجازهای نداشته و اینچنین خرید نمیکردند.
گشتن تک به تک مغازههای کاروانسرا
«کلارا رایس» به وجود کاروانسراهایی اشاره میکند که محوطههایی بزرگ و رو باز بوده است و زنان بسیاری برای خرید و گشت وگذار به آنجا میرفتند و بعد از رسیدن به آنجا به سراغ تک تک مغازهها میرفتند:«…آنان با شتاب به یکی از مغازهها میروند، کف زمین مینشینند و بهای اجناس مختلفی را که در معرض فروش و تماشاست میپرسند. در این مغازهها پارچههای چیت و ابریشمی با طرحهایی خاص وجود دارد…برای زنانی که اینچنین دسته جمعی به خرید میروند از نظر زمان هیچ محدودیتی وجود ندارد…»
منبع: مجله ایران بانو
ادامه دارد…
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت سیزدهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت چهاردهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت پانزدهم)