زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت ششم)
در مطلب قبلی قسمت اول، قسمت دوم، قسمت سوم، قسمت چهارم و قسمت پنجم زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس، را خواندیم اکنون قسمت ششم آن را ادامه می دهیم:
رفتن به مکه آرزوی بزرگ «بیبی»های بختیاری
«…زنان بختیاری شاد و سرخوشتر از زنان روستایی و شهریاند. آنها برای مردان ایل بیاندازه ارزش دارند، لذا از موقع و مقام مهمی برخوردارند. پیشتر زنان در بهار و پاییز همراه شوهرانشان به محل استقرار چادرهایی در چغاکر و گرمسار میرفتند. حدود ۵۰ سال پیش نخستین خانه بنا شد و طی ۲۰ یا ۳۰ سال گذشته خانهها و عمارتها و کاخهایی ساختند تا زنان شان در آن مستقر و ماندگار شوند و از زندگی خانه بهدوشی، به درآیند. تنها اندک شماری از زنان اکنون با ایل به ییلاق و قشلاق میروند…». خانم «کلارا رایس» در بخشی از کتاب خود به چگونگی وضعیت و زندگی زنان ایلاتی و بختیاری در ایران به زمان احمد شاه قاجار میپردازد که دارای نکات مهم و قابل تأملی است.
زندگی مردم بختیاری و ایلات برای مسافران اروپایی که در روزگار حکومت صفویه و قاجار بنا به دلایل مختلف به ایران سفر کرده بودند همیشه جالب و قابل توجه بوده است. بههمین دلیل در بیشتر سفرنامههای خود درباره مردم این مناطق و چگونگی زندگی آنان نوشتهاند که در این میان زنان آن خطه نقش پر رنگ و قابل توجهی در آن نوشتهها دارند که نشان از جایگاه با اهمیت آنان دارد.
پوشاک و ظاهر زنان بختیاری
یکی از جهانگردان معروف بریتانیایی که در زمان محمدشاه قاجار به ایران سفر کرده و ظاهراً بهعنوان نخستین فرنگی در میان بختیاریها حضور داشته است، درباره پوشاک و ظاهر زنان بختیاری در آن روزگار مطالبی در کتاب خود آورده است: «…آنان قسمتی از موهای خود را در رشتههای متعددی بافته و در عقب سر آویزان میکنند و بخش دیگر را با چین و شکن در اطراف صورت و روی پیشانی قرار میدهند…»
مزین به انواع جواهرات
«سر هنری لایارد» در ادامه مینویسد:«…زنهای فقرا و طبقات پایین یک دستمال ابریشمی یا یک روسری سفید کتانی به دور سر میبندند و گوشههای آن را از پشت آویزان میکنند. در اندرون نیز بعضی اوقات خانمها عرقچینهایی از شال کشمیر که به اقسام و انواع جواهرات مزین شده به سر میگذارند… زنهای بختیاری به ندرت جوراب به پا میکنند. آنان یک نوع پاافزار بهنام گیوه که تخت آن چرم است و به وسیله خودشان بافته میشود به پا میکنند…»
روایتی زنانه از زنان بختیاری
از میان دیگر سیاحان اروپایی که بعد از لایارد به زمان ناصرالدین شاه به ایران آمده و درباره زنان بختیاری بسیار نوشتهاند میتوان به «ایزابلا بیشوپ» اشاره کرد که در شمارههای پیدرپی در «ایران بانو» مفصل از این زن جهانگرد و نوشتههایش درباره مردم بختیاری روایت شده است. خانم بیشوپ در میان نوشتن از مردم مناطق غرب ایران و روایت از سفر خود به ایران، به توصیف زنان ایلات پرداخته است که نوشتههای وی بسیار قابل ارزش است.
مقام و منزلت و قدرت«بیبی»ها
بنا به نظر کلارا رایس در اواخر حکومت قاجار یک چهارم ساکنان ایران را طوایف و قبایل خانه به دوش تشکیل میداده است که زنان این قشر نسبت به زنان روستایی و شهری به دلایل مختلف از وضعیت بهتری برخوردار بودند. خانم رایس مینویسد:«…زنان و دختران خانها را «بیبی» میخوانند و آنها مقام و منزلت و قدرتی کسب کردهاند که کمتر کسی از خواهران آنان در مشرق زمین از آن برخوردار است…»
امیدواری خانها به آزادی زنان
جالب است بدانیم بهگفته کلارا زمانی که خانها در تهران یا ولایتهای دور دست به سر میبردند، زنان سر رشته امور را به دست گرفته و زندگی و کار متعلقان و وابستگان را مدیریت میکردند. حتی خانها امیدوار بودند تا جایی که ممکن بود زنان آنها از آزادی برخوردار باشند. البته این موضوع که نظر یک بانوی اروپایی است باید از جهات مختلف تاریخی و جامعهشناختی مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان به واقعیت این مسأله پی برد.
نامزد کردن در خردسالی
خانم رایس در ادامه نوشتههای خود از چگونگی وضعیت زنان بختیاری و ایلات، به رسم ازدواج زودهنگام میان آنان اشاره میکند که در خردسالی کودکان نامزد شده و در سن ۱۵ یا ۱۷ سالگی ازدواج میکردند. ازدواج دختر عمو و پسر عمو نیز بسیار رواج داشته که متأسفانه ثمره این ازدواجها کودکانی نه چندان سالم بوده است. آنچه در این میان دردناکتر است بالا بودن مرگ و میر در میان کودکان بختیاری در آن روزگار است.
بالا بودن میزان مرگ پسرها
کلارا رایس توضیح میدهد: «…واقعیت چشمگیری که وجود دارد میزان مرگ و میر فزاینده در میان پسرهاست. یکی از خوانین ۱۰ نوزاد پسر را از دست داده، تنها یک پسر و چند دختر وی بازماندهاند. از پسران مراقبت و مواظبت بیش از حدی به عمل میآید. اما نتیجه رضایتبخش نیست…» داشتن فرزند پسر نه تنها در میان ایلات و بختیاریها بلکه در تمام قشرهای آن زمان در ایران بسیار مورد توجه بوده است چنانکه تولد یک دختر در خانوادهای آنچنان شادی بخش نبود که تولد یک پسر.
گرفتن دایه برای مراقبت از کودک
یکی از نکات جالبی که خانم رایس در میان نوشتههای خود از آن مینویسد، حضور دایههایی برای نگهداری و مراقبت هر چه بیشتر از کودکان در میان بختیاریها بوده است:«… بیبیها اغلب دایه میگیرند که همیشه با اوست و مواظب است هرگاه کودک به گریه افتاد به او شیر بدهد. دایگان بهعنوان یک اصل هرگز فرزندان رضاعی یا کودکانی را که پرورش دادهاند ترک نمیکنند…»
دایههایی برای چند نسل
نقش این دایهها در زندگی این کودکان تا جایی بود که حتی پس از ازدواج آنان نیز در کنارشان میماندند تا بچههای نسل بعد را بزرگ کنند. چنانکه با گذشت سالها پرستاران کودکان خدمههایی مورد اعتماد میشدند و حتی اگر خود صاحب فرزندانی میشدند آن کودکان همراه با فرزندان خان به تحصیل بپردازند. بررسی زندگی هر کدام از این دایهها نیز در تاریخ و نقشی که آنان در اندرونیها داشتهاند بسیار جالب و قابل تأمل است.
سوارکاری و تیراندازی دختران
کلارا در کنار نوشتن از ویژگیهای زنان ایلات و بختیاریها درباره کودکان آنان نیز نوشته است. بهگفته وی شیوه لباس پوشیدن کودکان و والدین آنها شباهت بسیاری به یکدیگر داشته است. کودکان این خطه در کودکی سوارکاری و استفاده از تفنگ را میآموختند. بسیاری از دختران نیز سوارکاران و تیراندازان ماهری بودهاند. حتی دختران تا سن ۱۰ یا ۱۱ سالگی همچون برادرانشان لباس پوشیده و پدرانشان آنها را مانند پسران، همه جا همراه خود میبردند.
چندهمسری مانعی برای جنگ
در آن روزگار رسم چند همسری نیز در میان آنان رواج داشته است. یک خان دارای همسرانی با پایگاههای مختلف اجتماعی بود که همسر اصلی معروف بهنام «بیبی» بود. ارزش اصلی این ازدواجها بدون توجه به حق و حقوق زنان در آن بود که، سبب اتحاد میان خانوادهها میشد و چون زنها نه تنها نفوذ بسیاری بر همسران و پسران، بلکه بر پدران و برادران خود داشتند از دشمنیهای بسیاری جلوگیری میکردند.
مدعی برای دریافت لقب«بیبی»
البته یک خان به غیر از انتخاب همسر از طبقات بالا گاهی از طبقه پایینتر نیز همسری برمی گزید. این همسر میتوانست دختر یکی از سران نه چندان بزرگی باشد که خان میخواسته است با آن روابط دوستانه داشته باشد و در موارد نیاز از حمایت و پشتیبانی آنها برخوردار شود. چنین همسری نیز مدعی دریافت لقب«بی بی» از خان بود که اگر رفتارش مورد تأیید قرار میگرفت تقریباً مانند «بی بی» با وی رفتار میکردند و میتوانست صاحب املاک و دهاتی شود اما هرگز نمیتوانست قدرت و نفوذ «بی بی» اصلی را به دست آورد.
مادر خان و انتخاب چند همسر
سومین طبقه همسران خان نیز از طبقه اجتماعی به قولی فرودست بود. چنین همسری میتوانست دختر روستایی یعنی دختر یکی از پیشکاران یا پیشخدمتان باشد که خان به دلایلی مایل به گرفتن آن دختر به ازدواج میشد حتی گاه آن دختر به خاطر زیباییش انتخاب میشد یا مادر خان، هنگام خردسالی وی را برای همسر اصلی برمی گزید تا در خانهاش یعنی خانه مادر شوهر آینده بزرگ کند.
نهایت لطف انتخاب بهعنوان «هوو»
یکی از موضوعات جالب و قابل تأملی که خانم رایس در میان نوشتههای خود از زنان بختیاری و ایلات به آن اشاره میکند، انتخاب همسری تازه توسط همسر اصلی خان است:«… گاه همسر اصلی خان، خود همسر تازهای برای شوهرش انتخاب میکند. او معتقد است که با طبع و مذاق شوهرش آشناست و میداند چه کسی هووی بهتری برای او خواهد بود، پس چرا خود به این گزینش دست نزند. به من گفته بودند که نهایت لطف یک «بی بی» این خواهد بود که از شما بخواهد یکی از هووهای او شوید…»
طلاق رسوایی بزرگ
از آنجایی که بنا به مشاهدات و شنیدههای کلارا طلاق رسوایی بزرگی در میان بختیاریها به حساب میآمد در نتیجه این مسأله به ندرت پیش میآمده است و همانطور که در گذشته به آن اشاره شد «بی بی»ها هرگز طلاق نمیگرفتند. مردان نیز توجه زیادی نسبت به زنان خود داشتند و بسیار در فکر آنان بودند. جالب است که در یک مورد، یکی از خانها تصمیم میگیرد زنی فرانسوی را به همسری انتخاب کند اما شدیداً با مخالفت همسر اصلی خود مواجه شده که در نهایت هم رضایت نمیدهد آن هم به این دلیل که زنی که با شوهرش از پاریس آمده است شایستگی همخانه شدن با وی را ندارد.
مزایای مکه رفتن «بیبی»ها
خانم رایس به یکی از آرزوهای بزرگی که بیبیها به آن فکر میکردند نیز اشاره کرده است:«… دین از نظر آخرت بیشتر مورد توجه زنان واقع میشود و این آرزوی هر بیبی است که به زیارت مکه برود. زمانی که دریابیم این تنها سفری است که مجاز است خارج از محدوده موطن خود انجام دهد، و چه شور و هیجانی برای او خواهد داشت، از اشتیاق زائر شدن او به شگفت نخواهم آمد. بسیاری از آنان سالها پول ذخیره میکنند. زیرا این سفر هزینه زیادی دربردارد و به احتمال زیاد مستلزم یک سال دوری از خانه و کاشانه است. علاوه بر اینها پس از بازگشت از زیارت «حاجیه بیبی» لقب خواهد گرفت و از مزایای آن برخوردار خواهد شد…»
عروسی و عزا فرصت بزرگی برای زنان
برگزاری مراسم سوگواری در پی درگذشت خان یا بیبی نیز به صورتی بوده است که بعد از پایان مراسم عزاداری که سه روز طول میکشیده است، چندین ماه رفت و آمدها بین زنان اندرونیها ادامه داشته است. آنطور که خانم رایس نوشته است اغلب آمد و شد وابستگان و دوستان متعددی که برای اظهار همدردی میآمدند چندین ماه طول میکشیده است و فرصت بزرگی برای مراوده اجتماعی بخصوص برای زنان بوده است، چرا که این زنان منزوی در اندرونیها جز مراسم عروسی و عزا فرصت دیگری برای برقراری ارتباط با هم را نداشتهاند.
«قالی بافی» منبع ثروت زنان خان
کلارا رایس در این بخش از نوشتههای خود بهصورت مفصلی درباره چگونگی پوشش و آرایش زنان ایلات و بختیاریها نوشته است و در ادامه یکی از منابع بزرگ درآمد و ثروت بیبیها را هنر قالی بافی میداند، تا جایی که آنها زنان دیگری را بهعنوان بافنده استخدام میکردند:«…آنها زنان دیگری را بهعنوان بافنده به کار میگمارند و دستگاه قالی بافی را نزدیک محل سکونت خود بر پا میدارند تا بتوانند بر کار نظارت کنند…»
رنگسازی و رنگ آمیزی رازی سر به مهر
قانون کار آنها به این صورت بوده است که غذای بافندهها بر عهده بیبیها بود و پس از اتمام بافت یک قالی بزرگ که خود چندین ماه به درازا میکشید، هر بافنده انعامی دریافت کرده که البته مزد منظمی به آنها پرداخت نمیشده است. تمام موارد مورد نیاز قالی بافی نیز در محل تهیه میشده است و رنگسازی و رنگ آمیزی نخها نیز اغلب رازهای سر به مهری بود که در دست یک فرد یا خانوادهای پنهان میماند.
ادامه دارد…
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت هفتم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت هشتم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت نهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت دهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت یازدهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت دوازدهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت سیزدهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت چهاردهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت پانزدهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت شانزدهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت هفدهم)
منبع: مجله ایران بانو